فخر رازى در ابطال هيولى بيان داشت: اگر هيولى داراى مكان نباشد،
حلول صورت در هيولى ممكن نخواهد بود، و اگر داراى مكان باشد، به استقلال يا به
تبع، اين دو احتمال نيز باطلاند، پس قول به وجود هيولى باطل است.
خواجه جواب داد، قسم ديگرى هم وجود دارد و آن اينكه، مكان براى هيولى
مشروط باشد بحلول صورت در آن و اين قسم باطل نيست پس قول به وجود هيولى، صحيح است.
فخر رازى با انكار وجود هيولى در حقيقت منكر تركّب جسم از هيولى و
صورت، شده است ولى از اينكه حقيقت جسم در اعتقاد او چيست، روشن نيست.
در «شرح اشارات» خود، پس از ابطال هيولى، حقيقت جسم را «مقدار» معرّفى مىكند، به اين بيان:
«اگر «مقدار» را حالّ در صورت جسميّه و صورت را محلّ براى «مقدار» بدانيم، همان دليل ابطال هيولى، در ابطال صورت
جسميّه جارى است، چون تمام اين احتمالات: صورت جسميّه داراى مكان باشد به استقلال
يا به تبع، يا فاقد مكان باشد- به كيفيّتى كه در ابطال هيولى ذكر شد- باطلاند. پس
صورت جسميّهيى در كار نخواهد بود و مراد از صورت جسميّه، همان «مقدار» است»[2].
در «محصّل» كه آن را پس از «شرح اشارات» تأليف نموده[3]، حقيقت جسم را «جوهر فرد» كه نظريّه متكلمين است، معرّفى مىكند،
دلايلى ذكر مىكند، از آن جمله اينكه مىگويد:
«نقطه كه به اتّفاق همه، موجود است، در طرف خطّ است
اگر تقسيم پذيرد، نصف آن، طرف
[1].... هذه الحجّة- الّتى اقيمت على ابطال الهيولى-
غير مشتملة على اقسام منحصرة، فأنّ مالا يتحيّز على سبيل الحلول فى الغير، لا يحب
أن يكون متحيّزا بالأنفراد، بل ربّما يتحيّز بشرط حلول الغير، و لا يلزم من ذلك
كونه صفة لذلك الغير ... خواجه نصير طوسى- شرح اشارات- ج 2- صفحه 47.
[2]هذا الحجة- الّتى اقيمت على ابطال الهيولى- بعينها يمكن أن
يتمسك بها فى نفى كون المقدار مغايرا للجسمية بأن يؤخذ الجسمية مكان الهيولى و
المقدار مكان الجسمية ثم تساق الحجة على وجهها ... شرح فخر رازى بر اشارات- ج 1- ص
19 س 36- 37.
[3]در «محصّل»
در
مسئله خير و شر (صفحه 146) در اينباره كه شرّ ذاتا مكروه و گاه مقصود بالضرورة
است گويد: «وهذه القاعدة تكلّمنا عليها فى شرح
الأشارات.
اسم الکتاب : بررسي و داوري در مسايل اختلافي ميان دو فيلسوف اسلامي المؤلف : حسنی، حسن الجزء : 1 صفحة : 65