responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : بررسي و داوري در مسايل اختلافي ميان دو فيلسوف اسلامي المؤلف : حسنی، حسن    الجزء : 1  صفحة : 141

تشكيك فخر رازى بر استدلال بو على در تجرّد نفس و جواب خواجه به آن‌

بو على معتقد است كه صورت معقول حالّ در «نفس» چون از مادّه و عوارض مادّه، مجرّد و تقسيم‌ناپذير است، لازم مى‌آيد محلّ آن يعنى نفس نيز تقسيم‌ناپذير و مجرّد باشد.

فخر رازى چند اعتراض بر اين دليل تجرّد نفس دارد و خواجه به آن جواب مى‌دهد. پس از نقل كلام بو على نقطه‌نظرهاى خواجه و فخر رازى را مى‌آوريم.

بو على در «اشارات» در بيان تجرّد «نفس ناطقه» مى‌گويد:

«امور مجرّد و غيرمنقسم، در چيزى كه حلول پيدا كنند، محلّ آن نيز مجرّد و غيرمنقسم خواهد بود و چون صور عقلى، تقسيم‌پذير نيستند، پس محل آنها هم كه «نفس» است بايد مجرّد و غيرمنقسم باشد و بفرض كه صور عقلى تقسيم بپذيرند و آن تقسيمات، نامتناهى هم كه باشند، مسلّما جزء واحد بالفعل غيرمنقسم در آن خواهد بود- چون كثرت يعنى مجموع آحاد- پس فرض تقسيم صور معقول، وجود معقول واحد غيرمنقسم را بدنبال خواهد داشت و حلول صور غيرمنقسم، در محل منقسم در وضع، ممكن نيست و چون جسم و قوّه جسمانى قابل تقسيم‌اند، پس صور معقول بايد حال در جسم و قوّه جسمانى نباشد. بنابراين «نفس» كه محلّ صور معقول است بايد مجرّد و غيرجسمانى باشد. اگر گويند صورت معقول قابل تقسيم است، چون در «وهم» به دو جزء مشابه تقسيم مى‌گردد، پس محلّ آن‌كه نفس است بايد قابل تقسيم باشد و مجرّد نباشد. جواب آن است كه با فرض تقسيم صورت معقول در «وهم» در صورتيكه آن تقسيم وهمى شرط تحقّق صورت معقول باشد، صحيح نخواهد بود، چون هريك از دو جزء آن معقول، كه فاقد اين شرط است بايد معقول واقع نگردد، و اين خلاف فرض است چون معقول فرض شده است. و اگر آن تقسيم وهمى، شرط تحقّق صورت معقول نباشد، باز صحيح نخواهد بود چون از تقسيم صورت معقول، اقتران آن صور بعوارض غريبه لازم مى‌آيد مانند مقدارى كه تقسيم پذيرفته و جمع و تفريق آن اقسام و ...- درحالى‌كه صور معقول فاقد عوارض غريبه‌اند.

حال كه معلوم شد صور معقول مجرّد و غيرمنقسم و غيرقابل اشاره حسىّ‌اند، ثابت مى‌گردد كه محلّ آن صور- نفس ناطقه- نيز غيرجسمانى و مجرّد است»[1].


[1] اءن اشتهيت أن يتضّح لك أنّ المعنى المعقول لا يرتسم فى منقسم و لا فى ذى وضع فاسمع ... و فى المعقولات معان غير منقسمة لا محالة و اءلّا لكانت المعقولات اءنّما تلتئم من مباد لها غير متناهية بالفعل و مع ذلك فأنّه لا بدّ فى كل كثرة متناهية او غير متناهية فأنّما يعقل من حيث هو لا ينقسم فاءذن لا يرتسم فيما ينقسم فى الوضع و كلّ جسم و كلّ قوّة فى الجسم منقسم ... و لعلّك تقول: قد يجوز أن يقع للصّورة العقليّة الوحدانيّة قسمة وهميّة الى اجزاء متشابهة فاسمع ... بو على- اشارات- نقل از شرح خواجه- ج 2- صفحه 368.

اسم الکتاب : بررسي و داوري در مسايل اختلافي ميان دو فيلسوف اسلامي المؤلف : حسنی، حسن    الجزء : 1  صفحة : 141
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست