responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : بررسي و داوري در مسايل اختلافي ميان دو فيلسوف اسلامي المؤلف : حسنی، حسن    الجزء : 1  صفحة : 142

فخر رازى بر اين دليل تجرد نفس چند اعتراض دارد:

«نظر بو على مبنى بر اينكه صور عقلى حالّ در «نفس» چون مجرّد و غيرجسمانى‌اند پس محلّ آن صور يعنى «نفس» نيز بايد مجرد باشد، درست نيست، چون صور معقول، مجرّد نيستند بلكه مقرون بعوارض غريبه‌اند، براى آنكه آن صور، حالّ در محلّ معيّن‌اند و تشخّص آن صور و حلول آن صور در محلّ جزئىّ و عروض آنها بر آن محلّ و مقارنت هريك از آن صور با ساير اعراض حالّ در آن محلّ و ... تماما از عوارض غريبه مى‌باشند. پس حلول صور معقول در جسم بايد جايز باشد. اگر گويند «مقصود از تجرّد صور معقول حالّ در «نفس» آن است كه صرف‌نظر از اين عوارض يعنى تشخّص صورت معقول، حلول آن در نفس جزئى و ... كه فقط توجّه بماهيّت صور معقول باشد، بدون لحاظ هيچيك از اين عوارض، آن صور معقول، مجرّد خواهند بود، اين توجيه صحيح نيست چون تجرّد به اين معنى براى صور حالّ در جسم هم امكان دارد، زيرا اگر از وضع و مقدار و ... صور حالّ در جسم صرفنظر شود، مجرّد خواهند بود و ديگر فرقى ميان صور جسمانى و نفسانى نخواهد بود. همچنين صور عقلى، كلّى هم نيستند، كلّيت علم يا كلّيت صور معقول بلحاظ جزء مشترك موجود در خارج است، نه بلحاظ آنكه صورتى است حالّ در عقل فى المثل افراد موجود در خارج- زيد و عمرو ...- صرف‌نظر از اعتبارات فردى از قبيل شكل، وضع، مقدار و .... مشترك در انسانيّت‌اند و زيد كه در خارج است، انسانيّت كه جزء مشترك در تمام افراد است نيز موجود در خارج است و علم متعلّق به انسانيّت به اين لحاظ كه اين جزء در خارج مشترك است كلّى خواهد بود. نه كه هر «علم» و هر صورت عقلى كلى باشد»[1].

خواجه در جواب اين اعتراض بر تجرّد نفس مى‌گويد:

«آنچه فخر رازى آورد كه: صور عقلى چون مقرون بعوارض غريبه و مجرّد نيستند، نفس هم كه محلّ آنها است مجرّد نخواهد بود درست نيست. چون فخر رازى ميان لوازم وجود و لوازم ماهيت با عوارض غريبه ماهيّت، فرقى ننهاده است. تشخّص صور حالّ در نفس و حلول آنها در نفس و ... كه از لوازم وجودى و ماهيّتى صور عقلى‌اند، آنها را از عوارض غريبه شمرده است. اين اشتباه از فخر رازى است نه كه كلام بو على مخدوش باشد»[2].


[1] لقائل أن يقول أنّ الصّورة العقليّة الموجودة فى النّفس الجزئيّة صورة حالّة فى محل معيّن فتشخّصها و حلولها فى ذلك المحلّ و عرضيّتها و مقارنتها لساير الحالة معها فى ذلك المحلّ و حدوثها فى ذلك الوقت كلّ ذلك اعراض و احوال غريبة عن ماهيّتها فأين استحال حلول تلك الصّورة فى الجسم لأنّها تكون حينئذ موصوفة باللواحق الغريبة ... أنّا بيّنا فيما مضى أنّه لا يجوز أن يكون فى العقل صورة مجرّدة كليّة و بيّنا أنّ الكلّى المجرّد ليس ألّا بجزء المشترك بين الأشياء الموجودة فى الخارج ....- فخر رازى- شرح اشارات- ج 1- صفحه 166.

[2] و اعتراض الفاضل الشارح بأنّ الصّور العقليّة فى النّفس الجزئيّة ليست بمجرّدة،- دنباله پاورقى در صفحه بعد

اسم الکتاب : بررسي و داوري در مسايل اختلافي ميان دو فيلسوف اسلامي المؤلف : حسنی، حسن    الجزء : 1  صفحة : 142
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست