يكديگر، نه الهى؛ چون مردم به عنوان افراد
مسلمان به يكديگر امر و نهى مىكنند، ولى «حاكم شرع» و «ولى امر» به عنوان
نمايندگى الهى و شخصيّت حقوقى شرعى، امر و نهى صادر مىكند و تأكد اطاعت در او
بديهى است. و در نتيجه قوّه مجريّه حكومت اسلامى آميختهاى از نيروى مردمى و
اعتبارى شرعى از طريق مقام ولايت فقيه مىباشد.
3- قوّه قضائيّه
«قوّه قضائيّه» با اهميّت بسيار بالايش در حقيقت واسطهاى بين وضع و
اجراست و در مرحله تخلّف از احكام قرار دارد. به اين معنى كه با حسن نظارت بر
اجراى قوانين، تخلّفات را تشخيص داده و مكافات مقرّره را تعيين نمايد.
تفصيل نظام: چهار قوه و دو شور
(1) مىتوان نظام حكومت اسلامى را مركّب از «چهار قوّه و دو شور»
دانست، كه قواى چهارگانه عبارتند از: