صورت مىگيرد و از اين روى، در ميان اعراب
مرسوم بوده پس از گفت و شنود در خريدوفروش، خريدار و فروشنده دست يكديگر را به
عنوان تنجيز و حتمى شدن معامله و پايدار ماندن به آن مىفشردند و لذا اين عمل
مصافحه (دست به هم دادن) در مورد بيعت با زمامداران نيز رسم شد.[1]
(1) ممكن است كه ذكر يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ
در آيه نخست پس از ذكر بيعت با خدا بر همين اساس باشد گرچه مراد از «يد» در اينجا
يد قدرت است نه يد جارحه.
خلاصه گفتار آنكه انتخاب و بيعت[2]
داراى يك مفهوم مىباشند و يا آنكه بيعت لازم لا ينفك انتخاب است؛ يعنى ابتدا
انتخاب مىكند و سپس بيعت و در نتيجه از هم جدا نيستند و انتخابات كنونى در دنيا
همين است و بس، به اين ترتيب كه انتخاب رئيس جمهور به معناى برگزيدن اوست براى
بستن عهد و پيمان ضمنى كه فرمانش را انجام دهند و قانون مصوّب او را قبول كنند و
اين همان مفهوم بيعت در اسلام است هر چند كه خليفه واقعا داراى حكومت الهى نبوده
باشد.
بلكه اصولا بايد گفت: كلّيه مراحل حكومت اسلامى كه از آن به «حكومت
خدا بر مردم» تعبير مىشود تا تركيب با پذيرش مردم (انتخاب خلقى) پيدا نكند هرگز
به مرحله فعليّت در نخواهد آمد، بلكه لزوم تحقّق اين تركيب در تمام مراحل قوس
صعودى ضرورى و حتمى است، به اين معنا كه تا ولايت نايب امام و بلكه خود امام و
پيغمبر حتّى ذات اقدس ربوبى در جامعهاى مورد قبول و پذيرش (انتخاب عمومى) واقع
نشود، هرگز آن جامعه، جامعه اسلامى نيست و آن حكومت، حكومت الهى نخواهد بود و
[2] - حديث بيعت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و
سلّم با زنان به وسيله طشت آب در وسائل 14/ 151/ ب 115 از مقدمات نكاح/ ح 3، 4 و 5
ملاحظه شود:
« روى عن المفضل بن عمر قال: قلت
لأبى عبد اللّه عليه السّلام كيف ماسح رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم
النساء حين بايعهنّ؟ فقال: دعا بمركنه الذي كان يتوضأ فيه، فصبّ فيه ماء، ثم غمس
فيه يده اليمنى، فكلّما بايع واحدة منهنّ قال: اغمسي يدك فتغمس كما غمس رسول اللّه
صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فكان هذا مماسحته إيّاهنّ».