تجاوز مىكند، نه تنها از آن، بلكه قوانينى
را هم كه خود وضع كرده است، تغيير مىدهد و يا آنكه از آن هم تجاوز مىنمايد.
انسان بايد رهنمون و مراقب خود باشد و پيوسته اعمالش را محاسبه
نمايد؛ زيرا انسان در عين اينكه موجود محدودى است مانند تمام موجودات با شعور ديگر
تحت تأثير جهل و خطا و غفلت قرار مىگيرد و معلومات ناقصى را هم كه دارد، گاهى
عملا از دست مىدهد و نيز موجود حساسى است كه دچار هزاران هوس مىگردد و چنين
مخلوقى كه در معرض گرفتارى جهل و هوسبازى خود مىباشد، هر لحظه ممكن است خالق خود
را فراموش كند، آرى ممكن است كه ديگران بلكه خود را هم فراموش نمايد. و همه روابط
بين خود و خالق و مخلوق را ناديده گرفته و درباره همه چيز و همه كس، بلكه خالق خود
بىتفاوت شود. از اين روى، خداى بزرگ به وسيله عبادات، او را به طرف خود مىخواند
تا از ياد خدا و خالق خود غافل نگردد. و با دستورات اخلاقى و راهنمايى به مطالعات
درونى و بررسى صفات نيك و بد، او را نسبت به خودش متوجّه مىكند، تا خود را فراموش
ننموده و از خطاها مصون بماند.
به وسيله احكام و مقررات اجتماعى روابط عادلانهاى را بين افراد در
اجتماعات كوچك همانند خانواده و فاميل- و اجتماعات بزرگ- همانند شهر و كشور و يا
جامعه مسلمين- تثبيت و مستحكم مىنمايد. و براى توجّه به همين موضوع بود كه فلاسفه
قديم و معلمين اخلاق جهت خودشناسى و عدم غفلت انسان- قوانين اخلاقى را تدوين
نمودند. و نيز قانونگذاران بشرى به وسيله قوانين سياسى و مدنى كوشيدند تا رابطه
انسانها را با يكديگر به گونه بهترى محفوظ دارند؛ زيرا اين امر براى همه بديهى
بوده و هست كه انسان براى زندگى در جامعه خلق شده است و ادامه حيات براى او به
تنهايى امكانپذير نيست و رابطه او با ملّت خود و ديگر ملّتها بايد با قانون اداره
شود.
به هر حال انسان، گرچه متخلّف است ولى وجود قانون براى او ضرورى است.
قانون در اسلام يا احكام الهى
(1) قانون در اسلام عبارت است از احكام الهى كه به وسيله رسول اكرم
صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در ضمن