چنين خصيصهاى ملازم با حكومت او نيست؛ زيرا
مدافع مىتواند غير حاكم باشد همچون سپاهيان كه دفاع از حكومت اسلامى مىكنند، ولى
خود حاكم بر آن نيستند.
همچنان كه امير المؤمنين عليه السّلام فرموده است:
«فالجنود، باذن اللّه، حصون الرّعيّة- تا آنكه فرمود- و ليس تقوم
الرّعيّة الّا بهم».[1] «سربازان-
به اذن خدا- دژهاى (دفاعى) ملّتاند- تا آنكه فرمود- و ملّت بدون آنان قوامى
نخواهند داشت».
سربازان با اينكه دژبانان ملّت هستند ولى حكومت بر آنها ندارند و
حكومت با «ولى امر» مىباشد.
به هر حال، اين حديث دلالت بر يك خصيصه مكتبى و مقام ارجمندى نسبت به
فقها دارد. و امّا ولايت او را بايد از احاديث ديگر و يا دليل عقل استفاده نمود كه
بيان شد.
گفتارى از فقيه بزرگوار مرحوم نراقى قدّس سرّه
(1) در خاتمه بررسى احاديث، به نقل از فقيه بزرگوار علّامه جليل احمد
بن محمد مهدى نراقى[2] كه قائل
به ولايت مطلقه فقيه بوده مىپردازيم.
مرحوم نراقى در كتاب عوائد، صفحه 536 طبع قم چنين مىگويد:
«المقام الثانى: فى بيان وظيفة العلماء الأبرار و الفقهاء الأخيار فى
أمور الناس و ما لهم فيه الولاية على سبيل الكلية فنقول و باللّه التوفيق: ان كلية
ما للفقيه العادل تولّيه و له الولاية فيه أمران.
احدهما: كلّ ما كان للنبى و الإمام الذين هم سلاطين الأنام و حصون
الإسلام فيه
[2] - احمد بن محمّد مهدى نراقى( متوفاى سنه 1245) از
علماى معروف و بزرگان شيعه و صاحب مستند الشيعة كه از كتب فقهى معتبر است مىباشد.
بررسى بيشتر سخنان آن مرحوم را به بحث ولايت زعامت( ص 478) موكول كرديم و در اينجا
تنها به نقل متن سخنان ايشان اكتفا نموديم.