يوم الشّك بر ابو العبّاس وارد شدم و من
مىدانستم كه آن روز از ماه رمضان است، ولى او مشغول غذا خوردن بود. گفت: اى ابو
عبد اللّه! امروز از روزهاى تو نيست (يعنى تو امروز را عيد نكردهاى)
امام صادق عليه السّلام مىفرمايد: به او گفتم: چرا اى امير
المؤمنين! من روزه نمىگيرم مگر آنگاه كه تو روزه بگيرى و افطار نمىكنم مگر وقتى
كه تو افطار كنى.
گفت: پس نزديك شو (و بر سر سفره بنشين)
امام عليه السّلام فرمود: نزديك شدم و غذا خوردم و حال آنكه- به خدا
قسم- مىدانستم كه آن روز از روزهاى ماه رمضان است.[1]
البته آثار و علايم تقيه در اين حديث بسيار روشن است، از آن جمله، تعبير به امير
المؤمنين از ابو العبّاس و اينكه امام عليه السّلام قسم مىخورد كه روز ماه رمضان
بود امّا با اين وجود با او هم غذا شد. ولى دلالت آن بر اصل نفوذ «حكم امام» در
ثبوت هلال، يك واقعيت اجتنابناپذير است و اصالة الجهة[2]
در بيان حكم واقعى نسبت به اصل كبرا، بلا مانع مىباشد، اگر چه از جهت تطبيق آن بر
ابو العبّاس به صورت تقيه انجام شده باشد.
نتيجه گفتار در اين دسته از احاديث[3]-
كه در خصوص حكم به هلال وارد شده است- اين شد كه از مجموع آنها چنين بر مىآيد كه
«حكم به هلال» يكى از وظايف قطعى و مسلّم امام و پيشواى مسلمين بوده، به گونهاى
كه نزد عموم مردم يك امر روشن و قطعى تلقى مىشده است و اين مطلب نبايد جاى هيچ
گونه ترديد قرار گيرد.
ولى اشكالى كه صاحب حدائق[4]
به تبعيّت بعضى از علماى متأخر بر دلالت اين احاديث نموده اين است كه تعميم اين
وظيفه براى «فقيه» نياز به عموم ولايت دارد؛ زيرا
[1] - وسائل الشيعة 7/ 95/ ح 6/ باب 57 جواز الافطار
للتقيّة ...
[2] - به اين معنى كه مىبايست علّت گفتار گوينده را
بيان حقيقت و حكم واقعى دانست مگر آنكه قرينهاى از جمله تقيّه در ميان باشد.
[3] - جمعا شش حديث است كه چهار حديث آن در متن ذكر شد،
بدين شرح: وسائل الشيعة 7/ 199/ ح 1/ باب 6 صحيحه است و ص 95/ ح 5 و 4/ باب 57 هر
دو مرسل مىباشند، و ح 6، 7 و 1.