(1) در جهان امروز، بهترين حكومتها را حكومت دموكراسى مىدانند و
بيشتر يا همه كشورهاى جهان مدعى هستند كه نوعى از دموكراسى را دارا مىباشند، ولى
غالبا ادعايى بيش نيست.
در تعريف آن گفتهاند: حكومت دموكراسى عبارت است از حكومت مردم بر
مردم؛ بدين معنا كه قدرت حاكمه و مقننه را مردم تعيين مىكنند و چون عموم ملت
غالبا در يك امر اتفاق نظر ندارند، ناچار بايد اكثريت ملت را تا حد نصف بعلاوه يك
در نظر گرفت، ولى بهر حال هيأت حاكمه و يا مقننه، ريشه مردمى دارند. و بدين سبب
گفته شده است كه:
«در دموكراسى ملت از يك لحاظ فرمانروا و از لحاظ ديگرى فرمانبردار
است، ملت نمىتواند فرمانروا باشد مگر به وسيله آراء خودش كه عبارت از اراده او
مىباشد، پس اراده ملت خود ملت است، بدين جهت قوانينى كه حق رأى دادن را برقرار
مىكند در اين نوع حكومت، اساس كار و در واقع قوانين اساسى مىباشند».[1] بنابراين، در حكومت دموكراسى
(جمهورى) بسيار ضرورى است كه بدانيم آرا چگونه بايد تنظيم شود، به چه ترتيب و به
وسيله چه اشخاصى رأىگيرى به عمل آمده، به چه كسانى و در چه موضوعى رأى داده شود،
ملّت وقتى حاكم است كه زمامداران انتخابى هر چه را كه او مىخواهد انجام دهند.
طرفداران «حكومت جمهورى دموكراسى» مىگويند: افراد ملّت براى انتخاب
اشخاص كه يك قسمت از قدرت خود را به آنان واگذار مىكنند، شايستگى كامل دارند،
مثلا ملّت، يك فرمانده شايسته را به خوبى مىتواند از طريق فتوحاتش بشناسد، هر چند