ارتباط با حكم شرعى باشد و به طور كلّى
بىارتباط با احكام الهى نباشد؛ مثلا هلال اوّل ماه از جمله آثارش وجوب روزه يا
افطار و يا اعمال حج در روز عرفه و عيد قربان است و مانند طهارت و نجاست كه موضوع
جواز و حرمت خوردن و آشاميدن است و امّا مواردى كه هيچ گونه ارتباطى به احكام شرعى
پيدا نمىكند از بحث ما خارج است. از باب مثال، فاصله ميان كره زمين و ماه هيچگاه
مورد بحث فقيه قرار نمىگيرد؛ زيرا چنين موضوعى داراى اثر شرعى نيست بر خلاف ثبوت
اوّل ماه و امثال آن از مواردى كه داراى آثار شرعى هر چند نسبى مىباشد.
*** پس از توجه به نكات ياد شده، مىپردازيم به بيان انواع موضوعات و
بيان اينكه حكم حاكم در كدام يك از آنها حجّت است
(1) يعنى ولايت فقيه در كدام نوع از موضوعات ثابت است، آيا در همه يا
در بعضى از آنها و آن بر چند نوع است.
نوع اول: موضوعات قضايى
(2) منظور از موضوعات قضايى عبارت است از موضوعات خاصّى كه ميان
افراد مورد نزاع و خصومت قرار مىگيرد، اعمّ از امور مالى، عرضى، حقوقى، جنايى و
غيره كه فصل خصومت در آن نياز به قضاوت قاضى دارد.
ولايت فقيه در موضوعات قضايى هيچ گونه جاى ترديد نيست؛ زيرا ولايت
قضا- كه ثبوت آن براى فقيه جامع الشرائط قطعى است- به معناى سلطه تشخيص موضوعى است
كه مورد خصومت قرار گرفته تا طبق موازين شرعى حكم صادر نموده و به خصومت و نزاع
طرفين پايان دهد.
و در بحث ولايت قضا تا حدّى به ادله آن اشاره نموديم.
نوع دوم: موضوعات مستنبطه
(3) موضوعات مستنبطه (يا موضوعات استخراجى) عبارت است از موضوعاتى كه
از اجزا و شرايط خاصى تركيب يافته كه آگاهى به آنها نياز به استنباط (استخراج)
فقهى دارد و غير فقها دسترسى به آن ندارند، مگر از راه تقليد از فقيه، ابهام مزبور
بدين علّت به