امارات مانند: سند، شهادت، اقرار، امارات
ديگر، در بين نباشد، نوبت استناد به فرض قانونى مىرسد و از اين طريق مشكل را حل
مىنمايند.[1] و در
تعريف «فرض قانونى» گفتهاند كه: عبارت است از: انگاشتن حادثه يا حالتى خاص به
منظور رعايت مصلحتى اجتماعى و حلّ بعضى از مشكلات و اخذ بعضى نتايج، فرض قانونى
هميشه متضمن يك تأسيس قانونى است، يعنى كشف واقع نمىكند به عكس اماره كه هميشه
كاشف از واقعيتى است.
خلاصه آنكه: اصل عملى، در اصول فقه، هم رديف فرض قانونى در علم حقوق
مدنى است با اين فرق كه «اصل عملى» در كليه مسائل و احكام فقهى جارى مىشود ولى
«فرض قانونى» محدود به موارد خاصّى است (امور حقوقى).
ارزش معنوى فقيه، عدالت و تقوا
(1) فقيهى كه داراى مقام ولايت و شايسته رهبرى است تنها به مراحل
علمى او اكتفا نمىشود، بلكه علاوه بر مقام علمى- همانطور كه در بالا گفتيم- بايد
داراى عدالت[2] و
[1] - در كتاب( ترمينولوژى حقوقى، تأليف دكتر لنگرودى،
ص 498) در ماده( فرض قانونى تحت شماره- 3981) به مواردى از فرض قانونى اشاره
مىكند مانند:
مادّه 1024 قانون مدنى كه چنين
مىگويد:« اگر اشخاص متعدد در يك حادثه تلف شوند فرض بر اين مىشود كه همه آنها در
آن واحد مردهاند ...».
و مادّه 157: قرعه.
و مادّه 109:« ديوار بين دو ملك
به صورت مشترك بين دو مالك محسوب مىشود، مگر آنكه قرينه يا دليلى بر خلاف آن
موجود باشد».
[2] - دليل بر ضرورت عدالت در ولايت فقيه عبارت است از
اينكه مؤسس دين مقدس اسلام( خدا و رسول) هرگز رضايت نمىدهند كه اختيار مسلمين به
دست كسى كه عملا با اسلام مخالفت مىكند و اعتنايى به احكام آن ندارد، داده شود؛
زيرا فسق و بىعدالتى موجب دورى از خدا و سقوط در انظار جامعه است و لذا شرط عدالت
در رهبر الهى امرى ضرورى و عقلى شناخته مىشود و بر همين پايه و اساس- امّا در سطح
بالاتر- به ضرورى بودن عصمت در امام قايل شدهايم. براى توضيح بيشتر مىتوانيد به«
كتاب فقه الشيعة/ ج 1/ ص 123- 124 قسم اوّل» مراجعه كنيد و ادلّه ديگرى نيز در اين
زمينه ذكر شده است.
فقها عدالت را چنين تعريف
كردهاند:« ملكة اتيان الواجبات و ترك المحرمات و تعرف بحسن الظاهر الكاشف عنها
علما او ظنا و تثبت بشهادة العدلين و بالشياع المفيد للعلم»،( العروة الوثقى/
تأليف فقيه عاليقدر مرحوم سيد كاظم يزدى/ مسأله 23 از مسائل تقليد) يعنى:
« عدالت عبارت است از نيروى باطنى
كه شخص را وادار كند كه به تكاليف واجب عمل كند و از كارهاى حرام( به طور كلى)
اجتناب نمايد و اين نيروى باطنى از طريق حسن ظاهر( روشهاى عملى) شناخته مىشود و
نيز از طريق شهادت دو نفر عادل و شهرت،( اساسى) كه موجب علم شود، به دست مىآيد».