اين قبيل، حتّى بدون آشنايى به ادبيات عرب-
كه كليد فهم قرآن و منابع حديث است- فقيه شد و تنها با استفاده ناقص از يك كتاب
لغت و واژه قرآنى و ديدن يك يا چند كتاب تفسير مىتوان در مسائل اسلامى، اظهار نظر
كرد.
اين درست بدان ماند كه بگوييم دانستن نام چند دارو و چند مرض و واژه
طبى، معناى طب را مىدهد و شخص بدون آنكه دوره دانشكده طب را خوانده باشد و
تجربيات عملى را در اين زمينه انجام داده باشد، مطبّ باز كند و به مداوا و معاينه
بيماران بپردازد.
ولى غافل از آنكه نه آن فقه است و نه اين طب، اگر فقيه و مفسر شدن به
اين آسانى بود، همه فقيه و مفسر مىشدند و آن همه كتابهاى فقه و تفسير، زايد و لغو
بود و زحمات پنجاه ساله يك فقيه و يا يك مفسر، بيهوده به شمار مىرفت.
به هر حال، «فقه» در لغت به معناى «فهم و دانايى» است و در اصطلاح
عبارت است از: علم به احكام اسلام بر اساس و پايههاى اصول اسلامى- كتاب، سنّت،
اجماع و عقل- به صورت تفصيلى و بررسى كامل.
دانستن يك دوره فقه اسلامى- در ضمن حدود 57 كتاب فقهى- ابتدا بستگى
دارد به تحصيل علوم مقدّماتى؛ مانند: علوم ادبيات عربى- كه كليد فهم قرآن و حديث
است- صرف، نحو، لغت، معانى، بيان، علم منطق، اصول فقه، علم رجال و درايه حديث.
اينك به بررسى منابع فقهى در تمام ابعاد آن به شرح ذيل مىپردازيم:
الف- قرآن
(1) بررسى كامل كتاب (قرآن) از لحاظ آيات مربوط به مسأله مورد نظر
بدين شرح است:
1- بررسى ظاهر آيات قرآن و يا اراده عدم ظهور آن به كمك قراين عقلى و
نقلى.