نتيجه آنكه: «امامت» معنا و مفهوم رهبرى و راهنمايى را مىدهد و اثر
چنين مقامى حجّيت گفتار و كردار و افكار او نسبت به عموم امت است كه در پيشگاه
خداى بزرگ، مورد قبول واقع خواهد شد.
بنابراين، فرق ميان «ولايت امر» كه به معناى سلطه زعامت و رياست است
با «ولايت امامت» كه به معناى مقام پيشوايى و لزوم پيروى از او و حجيت قول و فعل
اوست روشن است و تعبير به «ولايت» به لحاظ اين است كه امامت، نوعى سلطه بر اعمال و
افكار مردم مىباشد و آن را تحت نفوذ و تبعيت خود در مىآورد. راغب اصفهانى در
تعريف كلمه «امام» چنين مىگويد:
«الإمام المؤتمّ به إنسانا كأن يقتدى بقوله أو فعله أو كتابا أو غير
ذلك محقّا كان أو مبطلا و جمعه أئمّة و قوله تعالى:
يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ أى
بالّذى يقتدون به».[2] بنابراين،
مفهوم «امامت» ملازم با زعامت سياسى نيست؛ يعنى ممكن است به كسى امام گفته شود،
ولى رئيس سياسى كشور نباشد و لذا اهل تسنن به همين معنا به ابو حنيفه و شافعى و
مالك و احمد، كلمه «امام» اطلاق مىكنند يعنى از آن جهت كه پيشواى مذهبى ايشان
هستند.
ولى با اين همه، احيانا واژه امام در مورد زعامت اجتماعى و سياسى نيز
به كار رفته است.
(2) رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
«ثلاث لا يغلّ عليهنّ قلب امرئ مسلم: اخلاص العمل للّه و النّصيحة لأئمّة