(1) در رابطه حكومت با ولايت[1]
و در بحث ولايت تصرّف[2] سخنى از
«حديث غدير» به ميان آمد و در بعد ولايت مزبور از آن حديث استفاده نموديم، ولى
ناگفته روشن است كه ولايت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- كه در آن روز به
على امير المؤمنين عليه السّلام انتقال يافت- محدود به «ولايت تصرّف» به معناى خاص
فقهى[3] نبود و
عمدتا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم «ولايت رهبرى» را عهدهدار بود كه
بر اساس آن به امور كشور اسلامى رسيدگى مىفرمود و چون شايستگى اين مقام تنها در
على عليه السّلام وجود داشت، رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن را در ضمن
«ولايت كلّى» به آن حضرت واگذار نمود. جالب اينكه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و
آله و سلّم مسأله انتقال «ولايت» را به على عليه السّلام در روزى حساس و مكانى
پرجمعيّت انجام داد تا به آگاهى همه مسلمانان برسد.[4]
رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در حضور دهها هزار نفر[5]
جملات تاريخى و اصولى خود را درباره على امير المؤمنين عليه السّلام بيان فرمود و
ابتدا
[3] - مقصود، حقّ تصرّف در نفوس و اموال شخصى كه يكى از
مزاياى ولايت معصومين عليهم السّلام به شمار مىرود، در مقابل ولايت تصرّف در
اموال عمومى و بيت المال كه از شئون« ولىّ امر» يعنى حاكم شرع مىباشد.
[4] - در آن زمان« غدير خم» داراى موقعيت جغرافيايى
خاصى نسبت به حاجيان بود؛ زيرا از آنجا به اطراف كشور حجاز و يا كشورهاى ديگر
پراكنده مىشدند و هر كس به سوى وطن خود روانه مىشد؛ عدّهاى به يمن و گروهى به
شام و يا به اماكن ديگر مىرفتند و قسمتى هم به اتفاق رسول خدا صلّى اللّه عليه و
آله و سلّم به مدينه بازمىگشتند، رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پيش از
آنكه مردم از يكديگر جدا شوند اعلام فرمود كه همه حاجيان در آنجا فرود آيند و بر
فراز منبرى كه از جهاز شتران فراهم شده بود بالا رفت و سخنرانى بسيار جالب و
مفصّلى ايراد فرمود و اتفاقا روز تابستانى و بسيار گرم بود به حدى كه مردم به سايه
شتران پناه مىبردند و لباسهاى خود را زير قدمها مىنهادند تا از حرارت ريگهاى
تافته شده در آفتاب سوزان حجاز در امان بمانند.( غدير خم نزديك جحفه، وسط راه مكه
و مدينه است).
[5] - علّامه امينى قدّس سرّه در كتاب الغدير جلد اول،
صفحه 9 عدد ملازمين ركاب رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در سفر حجة
الوداع كه داستان غدير در آن سفر انجام شد، تنها هنگام خروج از مدينه نود هزار تا
124 هزار نفر نقل نموده است، به اضافه آنانى كه از يمن و ساير اماكن به كاروان
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ملحق شدند.