است. و چون در اسلام اين سمت به رهبر مذهبى
داده شده، رهبر اسلامى، يك رهبر سياسى- مذهبى است. و اين مقام در صدر اسلام بر
عهده رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود و ايشان پس از خود، آن را بر
عهده امامان اهل بيت عليهم السّلام قرار داد، ولى در اثر اختلاف مسلمين، زعامت
اسلامى از مسير اصلى خود پس از وفات رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم منحرف
شد.
به هر حال، همانگونه كه گفتيم، در وجود ولايت زعامت و رياست حكومت
براى رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جاى هيچ گونه ترديد نيست ولى در عين
حال به ادلهاى در اين زمينه اشاره مىكنيم:
1- سيره رسول اكرم (ص)
(1) سيره و روش رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چنين بود كه
شخصا عهدهدار زعامت و رياست كشور مسلمانان بود و كليه امور مسلمين را در سطح كلى
و جزئى، اداره مىفرمود، مخصوصا پس از هجرت به مدينه كه اسلام تقويت و توسعه يافت
و جنگها شروع شد.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم همه امور كشور اسلامى از قبيل
اعزام نماينده رسمى به شهرها و تعيين قضات و ارسال مأمورين براى جمعآورى زكات و
غيره و استخدام سربازان و تهيه وسايل جنگى و احيانا فرماندهى ميدان جنگ را به عهده
داشت[1] و اين
قبيل امور كه با زعيم و رئيس كلّ مملكت است، انجام مىداد تا آنجا كه اگر گاهى
براى چند روزى به همراه لشكر اسلام به عزم جهاد از شهر مدينه خارج مىشد و براى
اداره و سرپرستى مردم، شخصى را جانشين خود قرار مىداد تا مردم بلاتكليف و سرگردان
نمانند.
اين روش بدون هيچ گونه ترديدى در جامعه مسلمين مورد قبول بود و كسى
احتمال خلاف آن را نمىداد، تا از ضرورى بودن و يا عدم ضرورى بودن آن سؤال كند، با
آنكه از مسائل جزئى و كلى از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال مىشد؛
زيرا اين روش از نهاد فطرت سرچشمه گرفته بود و طبق روش ملل ديگر معاصر و غير معاصر
انجام مىشد.