ابراهيم، موسى و عيسى بن مريم از همه پيمان
محكم گرفتيم (كه با هر مشقت و زحمتى است رسالت خدا را به خلق ابلاغ كنند)».
ما قبلا در زمينه فرق ميان «ولايت» و «حق»، توضيحات بيشترى داديم.[1]
نكته ششم: ولايت بر اشخاص يا بر كشور اسلامى
(1) يكى ديگر از نكاتى كه در آيه مورد بحث قابل توجه است اين است كه
آيا مفاد آن ولايت فردى است يا جمعى؟ به اين معنا كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و
آله و سلّم بر هر فردى از افراد مسلمين جداى از ديگرى ولايت دارد همچون ولايت پدر
بر فرزندانش و يا آنكه منظور در آيه، ولايت بر مجموع افراد كشور تحت عنوان زعامت و
رياست كلى است كه در صورت اوّل ولايت فردى و در صورت دوّم ولايت رياست و زعامت بر
عموم مسلمين است.
بعضى احتمال اول را ترجيح دادهاند[2]
به دليل آنكه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده است:
«انا أولى بكلّ مؤمن من نفسه».[3]
«من بر هر فرد مسلمان نسبت به خودش اولويت دارم».
و چنين گفتارى احتمال اوّل را تقويت مىكند.
ولى به نظر مىرسد كه آيه مورد بحث، توان اثبات هر دو نوع از ولايت
را داشته باشد؛ يعنى عموم و اطلاق آيه كريمه شامل هر دو نوع (فردى و جمعى) از
ولايت مىباشد، به اين بيان كه حق حاكميت بر افراد همچون ساير حقوق به دست خود
افراد است بدين معنا كه افراد ملت، همچنانكه هر كدام ولايت بر نفس و مال شخصى خود
دارند، ولايت بر سرنوشت سياسى خود را نيز دارا مىباشند، يعنى كسى را بر ديگرى حق
حاكميّت و زعامت نيست مگر خود شخص او را به رهبرى انتخاب كند كه همان معناى حق
حاكميّت ملى و حكومت مردم بر مردم است، و اين حق مانند ساير حقوق مشروعه