مالش ولايت مطلق دارد؛[1]
يعنى مىتواند بدون در نظر گرفتن مصلحت، تصرفى در آن انجام دهد. و به عبارت روشنتر
آيا ولايت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر مسلمين همانند «ولايت قيّم»
است بر اطفال صغار كه مسئوليتى بيش نيست و بايد به سود ايتام به كار رود، يا آنكه
عموم مسلمين به طور مطلق در اختيار پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قرار
دارند.
در پاسخ اين سؤال بايد گفت كه: معنا و مفهوم «ولايت» از ديدگاه لغت
عبارت است از «سلطه سرپرستى» و روشن است كه سلطه سرپرستى محدود به مصلحت افرادى
است كه تحت سرپرستى او قرار دارند؛ مانند ولايت قيّم بر اطفال يتيم و ولايت پدر بر
فرزند و ولايت زوج بر زوجه و بالأخره «ولايت»، يك نوع عهدهدارى است كه به سود
«مولى عليه» جعل و اعتبار شده است، نه به سود «ولى»- اگر چه سلطه از آن جهت كه
سلطه است نوعى قدرت است ولى قدرتى است توأم با مسئوليت نه با انتفاع- و شايد به
همين سبب است كه در آيه مورد بحث، سخن از عهد و ميثاق انبيا به ميان آمده كه
خداوند از ايشان چنين عهدى را گرفت كه به مسئوليت نبوت عمل كنند:
وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ
مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ أَخَذْنا
مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً.[2]
« (ياد آر) آنگاه كه ما از پيغمبران، عهد و ميثاق گرفتيم و از تو و پيش از تو از
نوح،
[1] - مرحوم شيخ انصارى قدّس سرّه در مكاسب، صفحه 153
در مقام نتيجهگيرى از مجموع ادلهاى كه در زمينه ولايت معصومين عليهم السّلام
اقامه كرده است، ولايت مطلقه را مدعى است و چنين مىفرمايد:
« و بالجمله فالمستفاد من الأدلّة
الأربعة بعد التتبّع و التأمّل انّ للإمام سلطنة مطلقة على الرعيّة من قبل اللّه
تعالى و انّ تصرّفهم نافذ على الرّعية ماض مطلقا».
ولى محقق ايروانى در حاشيه مكاسب،
صفحه 155 در توضيح عبارت فوق، از اين اطلاق منع نموده و آن را محدود به مصلحت
مىكند و چنين مىگويد:
« قد عرفت ان ذلك ليس ثابتا على
عمومه وسعته انما الثابت نفوذ تصرفهم الصادر لأجل الرّعيّة و لصلاح حالهم كما فى
القيّم المنصوب من قبل الأب».
و در چند سطر بالاتر در ذيل آيه
شريفه:\i النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ ...\E نيز بدان اشاره كرده است،
دوستداران مىتوانند مراجعه كنند.