اسم الکتاب : تنبيه بدنى كودكان المؤلف : حسينى خواه، سيدجواد الجزء : 1 صفحة : 73
«أدب» و «تأديب»،
عبارت است از: فرهنگ آموختن به ديگرى؛ و شخص را به سوى نيكىها دعوت كردن و از
زشتىها بازداشتن.
امّا واژه «تأديب»، در اصطلاح، داراى چند معناست. معناى
اوّلى كه براى واژهى «تأديب» ذكر شده، اين است كه: «تأديب، يعنى تنبيه و مجازات
كردن، و گوشمالى دادن». [1] از اين رو، اگر فردى را به خاطر انجام عمل
ناپسند مجازات نمايند، گفته مىشود كه تأديب شده است؛ زيرا، اين مجازات سبب مىشود
فرد به حقيقت ادب، كه عمل به محاسن اخلاقى و دورى از زشتىهاست، راه يابد. [2] فقهاى بزرگ شيعه زمانى كه بحث «تأديب الصبى» را مطرح مىكنند، عموماً اين
معنا را قصد مىكنند. مرحوم فيض كاشانى در بيان معنى تأديب مىنويسد:
«وأمّا التأديب
فإنّما نعنى به أن يزجر غيره وهو حال المعلّم مع المتعلّم»؛ [3]
تأديب به معنى بازداشتن يا ترساندن ديگرى است همانند برخورد
معلم با متعلم.
مرحوم محقّق حلّى، فاضل آبى و علّامه حلّى نيز مىفرمايند:
«ادب كردن كودكان به بيش از 10 ضربه شلّاق كراهت دارد». [4] اما
شايد بتوان گفت: عقوبت و مجازات فرد خاطى، به عنوان مصداقى از «ادب و تأديب» باشد؛
و به عبارت ديگر، واژهى ادب بر اين عمل اطلاق شده است، همانگونه كه بر تعاليم
الهى و نبوى نيز اطلاق شده است؛ مانند اين سخن پيامبر گرامى اسلام 6 كه فرمودند:
«خداوند مرا ادب كرد». [5] بنابراين، معناى دومى كه براى «تأديب» وجود
دارد: «تعليم الأدب» مىباشد؛ و
[1]. محمّد مرتضى
حسينى واسطى زبيدى، تاج العروس من جواهر القاموس، ج 1، ص 144؛ حسن انورى، فرهنگ
بزرگ سخن، ج 1، ص 71.
[2]. «أدّبته
تأديباً إذا عاقبته على إسائته، لأنّه سبب يدعو إلى حقيقه الادب»؛ احمد بن محمّد
فيومى، مصباح المنير، ج 1- 2، ص 9؛ فخرالدين طريحى، مجمع البحرين، ج 2، ص 5؛ سعدى
ابوجيب، القاموس الفقهى، لغة واصطلاحاً، حرف الهمزة، ص 17.
[4]. جعفر بن حسن
حلّى، المختصر النافع، ص 221؛ حسن بن ابيطالب يوسفى (فاضل آبى)، كشف الرموز، ج 2،
ص 567؛ حسن بن يوسف حلّى (علامه حلّى)، تحرير الاحكام، ج 5، ص 398؛ «يكره أن يزاد
فى تأديب الصبى عن عشرة أسواط ...».
[5]. حسين نورى،
مستدرك وسائل الشيعة، ج 8، باب 57 از ابواب احكام الدواب فى السفر، ح 7؛ «...
أدّبنى ربّى».
اسم الکتاب : تنبيه بدنى كودكان المؤلف : حسينى خواه، سيدجواد الجزء : 1 صفحة : 73