اسم الکتاب : تنبيه بدنى كودكان المؤلف : حسينى خواه، سيدجواد الجزء : 1 صفحة : 72
ضرورى است دانسته شود بحث از تنبيه بدنى كودكان در مباحث و
كتابهاى فقهى اماميّه بيشتر تحت عناوين «تأديب» و «تعزير» به كار رفته است. از
اين رو، مفهومشناسى اين دو واژه ضرورى است.
1. تأديب
واژة «تأديب» مصدر، و از مادّهى «ادب» اشتقاق يافته است.
«ادب»، كلمهاى متداول در فرهنگ اسلامى است كه ريشه روشنى براى آن دانسته نيست، و
اگر در عصر جاهلى راجع به آن جستجو شود، اين واژه را در زبان شاعران نمىيابيم؛
بلكه به كلمهى «آدِب» به معنى كسى كه مردم را به طعام فرا مىخواند، بر مىخوريم.
در شعر طرفه بن عبد آمده است: «
نحن فى المشاة ندعوا الجفلى/ لا ترى الآدب فينا ينتقر
»، يعنى ما در قشلاق دعوت عمومى مىكنيم و آدب ما در دعوت
به طعام، تبعيض قائل نمىشود.
[1] در كتابهاى لغت نيز آمده است:
«الأدبُ أنْ تجمعَ
الناس إلى طَعامك. وهىَ المَأدَبة والمأدُبة والآدبُ الداعى؛ [2]
ادب، آن است كه مردم را بر سر سفره غذا گردآورى، و چنين
سفرهاى را «مأدبه» گويند و «آدب»، ميزبان و مهماندار است.» همچنين آمده است: «
ومن هذا القياس الأدب أيضاً لانَّهُ مُجمعٌ على استِحسانه
»؛
[3] ادب نيز بر اين اساس است، چرا كه نيكويى آن،
مورد وفاق و اتّفاق همگان است.
ابن منظور در معناى واژهى «ادب» مىنويسد: «
الأدب، الَّذى يتأدَّبُ به الأديبُ من النَاس؛ سُمِّى أدباً
لانَّهُ يأدبُ إلى المَحامد، وينهاهُم عن المَقابح
»؛
[4] ادب، آن است كه انسان فرهيخته، اخلاق و رفتار
خويش را بدان بپيرايد، يا چيزى است كه اديب به ديگران مىآموزد. ادبش نامند؛ چرا
كه مردمان را به خصلتهاى نيكو و رفتارهاى شايسته فرامىخواند و از رذيلتها و
زشتىها باز مىدارد. بنابراين، معناى لغوى