اسم الکتاب : تنبيه بدنى كودكان المؤلف : حسينى خواه، سيدجواد الجزء : 1 صفحة : 229
ولى مىشود. علاوه بر آنكه احسان صرفاً يك عنوان قصدى
نيست، تا اينكه اگر مؤدِّب قصد احسان داشت، ديگر ضامن نباشد.
مبحث سوّم: مقايسه و جمع ميان دو ديدگاه فقه اماميّه و نظام
حقوق بشر
پس از بررسى رويكرد هر يك از دو نظام حقوق بشر و فقه
اماميّه در خصوص تنبيه بدنى كودكان، در مقام مقايسه و جمع بين اين دو ديدگاه، بايد
گفت:
اسلام و نظام بينالملل حقوق بشر در رابطه متقابل خود،
زمانى مىتوانند با اجراى صحيح و مساعدت جامعه انسانى در نيل به سعادت نقش داشته
باشند كه مفاهيم دينى و حقوق بشرى در فضايى تهى از دغدغه، تشويش و پيشداورى، بر
اساس اصل «دگرپذيرى» به شناسايى يكديگر و تبادل انديشه بپردازند.
از اين رو، برخلاف اين ديدگاه كه نظام بينالمللى حقوق بشر
و فقه اماميّه در مسأله تنبيه بدنى كودكان به هيچ وجه توافق ندارند، نكاتى سبب
نزديكى اين دو رويكرد به يكديگر مىشود. پارهاى از ادلّه، نظير: وهن به اسلام،
مصالح و مفاسد احكام، واقعيّتها و ضرورتهاى موجود جامعه، مقاصد الشريعه و اصل
لزوم وفاى به عهد نيز ما را در اين رابطه يارى مىنمايند.
1. اصل عالىترين منافع كودك (رعايت مصلحت و غبطه كودك)
از جمله اصولى كه در رابطه با حقوق كودكان، چه درديدگاه
اسلام شيعى و چه در ديدگاه نظام بينالملل حقوق بشر، پيوسته مورد توجّه بوده، و
قوانين و احكام مربوط به كودك را تحت پوشش قرار مىدهد، اصل «عالىترين منافع
كودك» [1] يا «غبطه و مصلحت كودك» است؛ به همين دليل، در ادامه به بررسى اين اصل براى
تعامل بين دو رويكرد مىپردازيم: