اسم الکتاب : تنبيه بدنى كودكان المؤلف : حسينى خواه، سيدجواد الجزء : 1 صفحة : 188
واژهى «قوى» از مادّهى «وقايه» به معناى محافظت، نگهدارى
و منع است. [1] از سوى ديگر، كلمهى «أهل» در اين آيه شريفه اطلاق داشته و به طور قطع، شامل
فرزندان مىشود. بنابراين، معنا و مفاد آيه شريفه اين مىشود كه بر انسانهاى مؤمن
واجب است خود، خانواده و فرزندان خويش را از هر عملى كه موجب عذاب الهى مىگردد،
باز دارند. بازداشتن از عذاب نيز به آن است كه شخص فرزندان و خانوادهاش را به
انجام كارهاى شايسته و دورى از گناهان و اعمال ناپسند، امر و نهى نمايد. [2] گفته شده: عمل به اين وظيفهاى كه خداوند بر دوش پدران قرار داده، در مواردى
متوقّف بر تأديب فرزندان است؛ زيرا، مقصود آيه شريفه اين نيست كه امر و نهى تنها
در قالب موعظه و نصيحت باشد. چه بسا، به دلايل مختلف اين امور كاربرد و تأثير خود
را از دست مىدهد. در اين موارد، اگر اولياى كودكان اطمينان دارند كه تنبيه و
تأديب، آنها را از انجام عملى كه موجب عذاب الهى است، باز مىدارد، با استفاده از
اطلاق آيه شريفه استفاده مىشود كه بايد به انجام آن اقدام نمايند؛ چرا كه در اين
صورت، تنها وسيله نگهدارى و محافظت اطفال تأديب است. [3] در
تاييد گفتار فوق، مىتوان سخن برخى از مفسّران را ذكر نمود. مرحوم طبرسى در تفسير
اين آيه شريفه بيان داشته است: مقصود از اين آيه آن است كه شخص، خود، خانواده و
فرزندان خويش را تأديب نمايد
[4] و يكى از موارد تأديب نيز ضرب و عقوبت كردن
فرد است. برخى ديگر از مفسّران نيز در ذيل اين آيه شريفه به رواياتى استناد
كردهاند كه از پيامبر گرامى اسلام (ص) نقل شده است، مبنى بر اينكه چنانچه
كودكانى كه به سنّ ده سالگى رسيدهاند و در انجام نماز كوتاهى كردند، آنها را با
زدن تأديب نماييد. [5]