اسم الکتاب : تنبيه بدنى كودكان المؤلف : حسينى خواه، سيدجواد الجزء : 1 صفحة : 175
پولِ دوست و همكلاسى خود را مىدزدد، از اين كار احساس
لذّت و موفقيت مىنمايد و با آن شيرينى و يا اسباب بازى تهيه مىكند. به طور قطع،
در چنين رفتارى، تنبيه و مجازات طبيعى وجود ندارد؛ جز هشدار وجدان كه هنوز كودك
بدان مرحله نرسيده است كه وجدان، رفتار او را محكوم سازد؛ بنابراين، ناگزير بايد
او را متنبّه و آگاه نمود كه چنين رفتارى مذموم و ناشايست است؛ و اين عمل سبب
مىشود به دزدى معروف گردد و مردم بر او خشم گرفته و وى را سرزنش نمايند. در اين
صورت، در مرحلهى نخست، بايستى از روش تنبيه زبانى استفاده كرد؛ و در نهايت، و در
صورت نياز، او را تنبيه بدنى كرد.
[1] نتيجه آنكه، تنبيه بدنى كودكان در برخى از
موارد، به عنوان عملى مجاز شمرده شده است؛ امّا اينكه آيا ديدگاه اسلامى و فقه
اماميّه نيز همين عقيده است يا خير؟ و در صورت مثبت بودن جواب، در كدام موارد
تنبيه را جارى مىسازند؟، در ادامه آن را بررسى خواهيم نمود.
مبحث دوّم: حكم تأديب و ادلّهى آن
پس از بيان اينكه تنبيه براى كودكان فى الجمله پذيرفته شده
است، نوبت به اين بحث مىرسد كه در فقه شيعى، فقها در كدام موارد به تنبيه بدنى
اجازه مىدهند و ادلّهى جواز تنبيه بدنى كدام است؟
در بحث مفهوم تأديب بيان شد كه تأديب در يك معنا معادل
عقوبت و مجازات است كه آن را با تعزير مترادف دانستهاند. اين معنا نزد فقها در دو
مورد به كار مىرود: 1. در مورد كودك يا مجنونى كه مرتكب كارهاى زشت و جنايت شود؛
و 2. انسان بالغ و عاقلى كه جرم و جنايتهاى غيرحدّى از او صادر شود. بحث ما
فعلًاراجع به مورد دوم نيست؛ و به مقتضاى موضوع تحقيق در مورد مجنون نيز بحثى
نداريم؛ اما راجع به كودك و اينكه تأديب در مورد او جريان دارد، دو صورت مطرح
است: