اسم الکتاب : تنبيه بدنى كودكان المؤلف : حسينى خواه، سيدجواد الجزء : 1 صفحة : 173
برخى از فقها در توضيح اين روايت، آوردهاند: از اينكه
امام (ع) فرمودند: «
لإمكانك إيّاه
» دانسته مىشود كه اين كودك مميّز بوده است- همان گونه كه
مرحوم صاحب جواهر نيز تمييز كودك را در اين حكم شرط دانستهاند- در غير اين صورت،
بر آن كودك تعزيرى نيست. [1] اين فقيه بزرگوار در جاى ديگر و در توضيح همين
روايت، بيان مىكند: دليل تأديب و تنبيه كودكان وجود قوّهى درك و شعور در آنان
است؛ بنابراين، اگر كودك شعور و آگاهى به نادرستى عملش نداشته باشد، تنبيه
نمىشود؛ چرا كه در اين مورد اثرى بر تنبيه مترتّب نيست و تنبيه لغو خواهد بود. [2] علاوه بر تمامى اين موارد، پدر را بدان جهت ولىّ گويند كه از نزديك بر امور
فرزندش نظارت دارد و بر نيازها و شرايط وى آگاهى دارد و در صدد رفع مشكلات اوست.
در اين مفهوم، اين معنا نهفته است كه ولىّ طفل بايستى با تدبير، محبّت و لحاظ
منافع واقعى و عقلايى او سلطهى خويش را به كار گيرد؛ و اگر در اين امور كوتاهى
ورزد و جانب منافع كودك را ملاحظه ننمايد، از ولايت ساقط مىشود؛ چون بر خلاف
ولايتى كه براى آن نصب شدهاند- رعايت مصالح و منافع كودك- اقدام نمودهاند. از
سوى ديگر، ترديدى نيست كه زدن كودكى كه قدرت و تشخيص سره از ناسره را ندارد، بر
خلاف منافع عاليه كودك است. پيامبر اكرم (ص) نيز در برخى از توصيههايى كه به حضرت
على (ع) مىكند، مىفرمايد:
«اى على! حقّ كودك
بر پدر خود اين است كه اسمى نيكو براى وى برگزيند و
[1]. على كريمى
جهرمى، الدرّ المنضود فى احكام الحدود، ج 2، ص 162؛ «ويستفاد من قوله (ع): لامكانك
إياه، أنّه كان مميزاً كما اشترط تمييزه فى الجواهر وإلا فليس عليه التعزير».
[2]. همان، ج 2، ص
26؛ «ولا يخفى أنّ ضرب الصبى وتأديبه يجرى فيما إذا كان له نوع شعور ينفعه التأديب
وإلا فهو لغو لا يترتّب عليه أثر وعلى الجملة فحيث إنّه ليس بمكلّف فلذا يضرب دون
الحدّ كما أنّه يستفاد من قوله (ع): لو كنت مدركاً لقتلتك إلخ».
اسم الکتاب : تنبيه بدنى كودكان المؤلف : حسينى خواه، سيدجواد الجزء : 1 صفحة : 173