اسم الکتاب : تنبيه بدنى كودكان المؤلف : حسينى خواه، سيدجواد الجزء : 1 صفحة : 171
است، و او قادر به تشخيص عناوين نيك و ناپسند نيست؛ و بر
زدن وى، هيچ چيزى جز اذيّت و آزار او مترتّب نيست». [1] با
جستجو در عبارات و كلمات فقهاى متقدّم شيعه، معلوم مىشود كه آنان به عدم جواز
تنبيه بدنى صبى غير مميّز تصريح نكردهاند؛ ليكن از فحواى عبارات آنان چنين چيزى
به خوبى مستفاد است. به عنوان مثال، هنگامى كه بيان مىدارند: «كودكان بر ارتكاب
گناه تنبيه مىشوند و واجب است كه تنبيه او ملايم باشد و به حدّ كبودى و خونريزى
نرسد». [2] عبارت «ذنب، گناه» اشعار به اين معنا دارد كه كودكان بايد بدانند مرتكب گناه
و عملى ناپسند شدهاند؛ و به همين جهت، مورد تنبيه واقع شدهاند. از سوى ديگر، هر
عملى هدفى به دنبال دارد؛ و هدف از تنبيه نيز جلوگيرى از كردار ناپسند و خلاف است؛
و اگر اين عمل در جايى واقع شود كه چنين ثمرهاى را به دنبال نداشته باشد، لغو و
پوچ خواهد بود. بنابراين، در مورد كودكان غير مميز هيچ ضرورتى براى تنبيه تصوّر و
فرض نمىشود.
همچنين مىتوان ممنوعيّت تنبيه كودكان غير مميّز را از
برخى روايات به دست آورد؛ مانند اين روايات:
«فرزندان خردسالت
را با زبان بر نماز و وضو انس و عادت دِه؛ و آن گاه كه به ده سالگى رسيدند، آنها
را به خاطر سستى و سهل انگارى در نماز بزن؛ ولى از سه ضربه فراتر نرو». [3]
[1]. على كريمى
جهرمى، الدرّ المنضود فى احكام الحدود، ج 2، ص 281؛ «لا شكّ أيضاً فى أنّ ضرب
الصبى غير المميز من مصاديق الظلم ولا يجوز ضربه عقلًا سواء أكان الضارب أباه أو
غيره لأنّه على الفرض غير مميز لا يعلم أنّ ضربه للتأديب أو لغير ذلك لعدم معرفة
تلك العناوين ولا يترتّب على ضربه إلا أذاه فلا يجوز ذلك مطلقاً».
[2]. سيد محمّد
عاملى، نهاية المرام، ج 1، ص 427؛ محمّد بن حسن اصفهانى (فاضل هندى)، كشف اللثام،
ج 7، ص 519؛ محقق سبزوارى، كفاية الاحكام، ج 2، ص 261؛ «يضرب الصبيان على الذنب
ويجب أن لا يكون مدمياً ولا شديداً مبرحاً».
[3]. محمّد
رىشهرى، ميزان الحكمة، ج 1، ص 56؛ «أدّب صغار أهل بيتك بلسانك على الصلاة
والطهور، فإذا بلغوا عشر سنين فاضرب ولا تجاوز ثلاثاً».
اسم الکتاب : تنبيه بدنى كودكان المؤلف : حسينى خواه، سيدجواد الجزء : 1 صفحة : 171