اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 99
قوس صعود، نخستين استدلال خود را درباره بقاى نفس پس از موت بدن به
مبادى عاليه خود، ارائه كرد. سپس طى چهار فصل به اثبات تجرّد قوّه عاقله پرداخت.
اكنون با توجه به مطالب فصلهاى چهارگانه مىگويد:
فاعلم من هذا أنّ الجوهر العاقل منّاله أن يعقل بذاته.
در اين فصل، به اصل مطلب بازمىگردد و بار ديگر با استدلال تازهاى
به اثبات بقاى نفس پس از موت بدن مىپردازد. از اينرو، نام اين فصل را تكمله
اشارات قرار داده است.
محور اصلى اين استدلال، اصل بودن نفس است. منظور از اصل، بسيطى است
كه حالّ در چيزى نباشد. بنابراين، به بسيطى كه حالّ در چيزى باشد، اصل گفته
نمىشود.
اعراض و صور جسميّه و نوعيّه، بسيطند؛ اعراض، حالّ در موضوع و صور،
حالّ در هيولايند و به همين جهت است كه قوّه فساد آنها در محلّ [1] آنهاست.
موجودى كه اصل باشد، قابل فساد نيست؛ چرا كه قبول فساد، امرى حادث
است و پيشتر در نمط پنجم، فصل ششم [2]، اثبات كردهايم كه هر حادثى نيازمند ماده است.
بنابراين، حدوث و زوال از ويژگىهاى اشيايى است كه مركّب از ماده و
صورت باشند. اگر چيزى اصل باشد، يعنى خود، مركّب نباشد و در چيز ديگرى- اعم از
اينكه آن چيز بسيط يا مركّب باشد- حلول نكرده باشد، حامل قوّه فساد نيست. نه خودش
حامل قوّه فساد است و نه داراى محلّى است كه آن محل، داراى قوّه فساد باشد.