اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 100
اين اصل را همه فيلسوفان و بيشتر متكلّمان مسلمان قبول دارند و به
آن، اعتقاد مىورزند.
اصل ديگر، عقول يا انوار قاهره است. اينان نيز پس از واجب الوجود،
نسبت به موجودات پس از خود، اصل الاصول و از وصف ازليّت و ابديّت برخوردارند.
البته متكلّمان مسلمان درباره وجود اينها حالت ترديد يا انكار دارند و خواجه با
نگاهى ترديدآميز درباره آنها مىگويد: «أدلّة وجوده مدخولة».
[1]
سومين قسم از اقسام اصول- كه در مرتبهاى نازلتر قرار دارند- عبارت
است از:
نفوس ناطقه.
نفوس ناطقه، بر طبق استدلالهايى كه در نمط سوم و نمط ششم و همين
نمط، مطرح شده است، در ذات خود مجرّدند؛ هرچند تعلّق به اجسام دارند. اين تعلّق،
تعلّق تدبيرى است، نه تعلّق حلولى و به همين لحاظ است كه درجه آنها به لحاظ اصل
بودن، پس از واجب الوجود و عقول است. تعلّق تدبيرى ممكن است در حدوث نفس- آنهم در
حدوث نفسانيّت نفس نه در حدوث ذات عقلانى نفس
[2]- نقش داشته باشد، ولى در بقاى نفس نقشى ندارد.
بنابراين، نفوس ناطقه- اعم از نفوس انسانى و نفوس فلكى يا ملائكه
نفسى كه به تدبير اجرام فلكى مشغولند- اصلند، نه خود حامل قوّه فسادند و نه ماده
يا موضوعى دارند كه به اعتبار آنها دستخوش فساد و انحلال شوند.
توضيحى درباره اشياى فسادپذير
هرچه فساد مىپذيرد، دو چهره دارد: يكى چهره بقا و ديگرى چهره فساد.
پيش از آنكه محكوم به فساد شود، زمانى كوتاه يا بلند، باقى است و پس از فساد،
زوال مىپذيرد و صفت بقا را از دست مىدهد.
[1] . كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد، مقصد 2، فصل 4، مسئله 1.
[2] . اشاره است به نظريّه صدرايى كه نفس- يعنى نفسانيّت نفس- را
جسمانيّة الحدوث و ذات نفس را روحانيّة البقا مىداند. برخى نفس را قديم شناخته و
برخى آنرا روحانيّة الحدوث مىشمارند.
اسم الکتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات المؤلف : بهشتى، احمد الجزء : 1 صفحة : 100