اگر از همين دريچه اجتماعى به اسلام نظر كنيم وجوب حجّ را يك امر
اجتماعى خواهيم يافت، به بيان ديگر مسلمانان بايد از سراسر جهان به مكّه مكرمه
بيايند و گرد خانه خدا كه آن را «قِياماً لِلنَّاسِ»
خوانده طواف كنند، و در يك زمان به عبادت بپردازند و در ماهى معيّنى در مكّه گرد
هم آيند. به عنوان مثال اگر كسى روز نهم ذىالحجّه عرفات را درك كند مانند كسى است
كه حجّ بجا نياورده و اين اهمّيّت كارهاى اجتماعى و دسته جمعى را درنزد دين اسلام
نمايان مىسازد.
ساير تعاليم الهى نيز همين گونهاند، هنگامى كه قرآن ما را به درستى
و صدق و وفاى به عهد و حسن ظنّ و تعاون و گفتار نيك...
مىخواند ما را به عملى اجتماعى وامىدارد چون مثلًا صداقت با وجود
ديگران معنا مىشود، همچنين است ساير موارد ذكر شده، مثلًا بد گمانى و استفاده از
القاب ناشايست براى ديگران و بالخصوص در روابط بين گروهها و احزاب و... متجلّى
مىشود. پس برماست كه در زير چتر تعاليم اجتماعى اسلام، اخلاق اسلامى را فرا گرفته
و به آن عمل كنيم.
اگر بهسورهمباركه حجرات نظرى بيفكنيم، خواهيم ديد كه خداوند متعال
در بحث چگونگى روابط مسلمانان با يكديگر از احتمال در گرفتن جنگ بين دو طايفه
مسلمان خبر مىدهد و مىفرمايد: