آسمان جامعه خود به پرواز درآيد. چون انسان تنها موجود زندهاى است
كه بخاطر احساس نياز در يك جامعه زندگى مىكند، او اين كار را با آگاهى و اراده
انجام مىدهد، و هر چقدر هر كدام از اين دو عنصر ناديده انگاشته شوند از تمدّن و
پيشرفت باز خواهيم ماند. و چون سكون جزء ذات انسان است ممكن است تعاليم قرآن و
ساير كتب آسمانى را منحرف سازد و آنها را از تعاليم پربار اجتماعى، سياسى و
اقتصادى به مجموعهاى از روشهاى فردى تبديل كند.
و اين همان مشكلى است كه گريبانگير امّتهاى گذشته بوده است.
امّتهاى گذشته دين را به يك تجربه فردى تبديل كردند و جلوههاى
اجتماعى و فرهنگى آن را به فراموشى سپردند و به جلوههاى فردى آن بسنده كردند.
مسلمانان نيز در طول تاريخ مبتلا به اين مشكل بودهاند، و به نوبه
خود از دين فقط يك رابطه فردى را اخذ كردند. فرار از مسؤوليّت و دورى از مشكلات
سياسى از تبعات اين طرز تفكّر مىباشد كه تا امروز هم ادامه يافته است. لذا بايد
به شريعت الهى چنگ زنيم تا تنگ نظرى ما نسبت به دين تغيير يابد.
براى عبادت پروردگار نبايد به كنج خانهها پناه بريم بلكه بايد مساجد
را از وجود تكتكمان پر كنيم.
احاديث شريفه ما را به بُعد اجتماعى عبادات تشويق مىكند؛ مثلًا ثواب
نمازى كه در خانه خوانده شود ده حسنه مىباشد حال اينكه ثواب آن نماز در مسجد به
صد حسنه و در مسجدى كه نماز جماعت در آن برگزار مىشود بيشتر و بيشتر مىشود.