responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 34

على عليه السلام آگاه شد. على شمشير الهى بود كه هيچ‌گاه كُند نمى‌شد و چونان تيرى براى اسلام بود كه هيچ وقت به خطا نمى‌رفت. هرگاه پيامبر صلى الله عليه و آله، اسلام را در خطر مى‌ديد على را به صحنه مى‌آورد و هرگاه دشمنان راه طغيان و سركشى پيشه مى‌كردند، به واسطه على عليه السلام آنان را وحشت‌زده و هراسان مى‌ساخت.

فتح دژهاى خيبر

يهود همواره در جزيرة العرب خطر بزرگى، به شمار مى‌آمدند. آنان در دژهايى كه در مكانهايى مناسب بنا مى‌كردند، سكنى مى‌گزيدند. يهود عهد خود را با پيامبر زيرپا نهادند و در جنگ احزاب همراه با مشركان بر عليه مسلمانان وارد كار شدند. چون مسلمانان، به سبب انعقاد پيمان صلح حديبيه از شرّ قريش آسوده خاطر شدند، پيامبر با يارانشان به طرف بزرگترين دژ يهوديان در خيبر حركت و آن را محاصره كردند. پيامبر هر روز يكى از فرماندهان را براى فتح آن دژ مى‌فرستادند، امّا آنان ناكام بازمى‌گشتند. ابن اسحاق روايت كرده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله ابو بكر و سپس عمر را براى فتح دژ فرستادند امّا آنان كارى از پيش نبردند.

آن‌حضرت كسان ديگر را گسيل داشتند كه آنان هم نتوانستند قلعه را فتح كنند. آنگاه بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله اين سخن معروف خود را فرمود:

«به خداى سوگند! فردا پرچم را به مردى خواهم داد كه خدا و رسولش را دوست مى‌دارد و خدا و رسول هم او را دوست مى‌دارند».

هريك از مسلمانان آرزو مى‌كرد كه اى كاش اين كس خود او باشد!

اسم الکتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 34
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست