اسم الکتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 33
«همانا خداوند از آن مؤمنانى كه زير درخت با تو بيعت كردند خشنود شد
و آنچه در دلهاى آنان بود دانست و بر آنان آرامش فرو فرستاد و به پيروزى نزديك
آنان را پاداش داد».
چون قريش آمادگى كامل مسلمانان را براى جنگ مشاهده كردند، خواستار
صلح و سازش شدند.
يكى از بندهاى اين صلحنامه كه قريش بر انعقاد آن پاى مىفشردند و
پيامبر صلى الله عليه و آله آن را رد كرده بود، اين بود كه مىگفتند: محمّد! گروهى
از فرزندان و برادران و بردگان ما به سوى تو گريختهاند. آنان از دين چيزى
نمىفهمند بلكه از مال و املاك، گريختهاند. ايشان را به ما تحويل ده.
پيامبر پاسخ داد: اگر چنانكه مىگوييد آنان از دين چيزى نمىفهمند ما
آگاهشان خواهيم كرد. سپس افزود: گروه قريش! به عناد خود پايان دهيد وگرنه خداوند
برشما مردى را مأمور مىكند كه گردنهايتان را به شمشير مىزند و خداوند قلب او را
به ايمان آزموده است.
گفتند: او كيست؟
فرمود: او وصله كننده كفش است.
پيامبر صلى الله عليه و آله در آن هنگام كفش خود را به على داده بود
تا آن را وصله زند. [1]
بدينسان مىتوان از ترس فراوان قريش و ديگر مشركان از نيروى
[1] - سيرة الأئمّة، ص 236، به نقل از خصايص نسايى و نيز مستدرك
حاكم و برخى كتابهاى ديگر.
اسم الکتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 33