اسم الکتاب : هدايتگران راه نور المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 650
نيز به زندان افتاد و پس از مدّتى به شهادت رسيد».
[1]
انديشه قيام امام هفتم عليه السلام تا آنجا رواج يافت كه دستگاه پس
از مسموم ساختن آن امام و به شهادت رساندن ايشان در سياهچالهاى زندان بغداد، از آن
به عنوان اعلاميهاى تبليغاتى بر ضدّ جنبش مكتبى بهرهبردارى كرد. به اين صورت كه
همه مىدانستند كه قائم نمىميرد تا آنكه زمين را پس از آنكه از ظلم و بيداد پر
شد، از عدل و داد بنا كند و اينك اين امام هفتم است كه از دنيا رفته است، بنابر
اين او قائم منتظر نيست!!
دستگاه حاكم مىخواست با اين تلاشها وجود تناقض را در سخنان رهبران
جنبش نشان دهد. از اين رو مأموران حكومت بر سر نعش امام كاظم عليه السلام بانك سر
دارند كه:
«اين موسى بن جعفر است كه رافضه مىپندارد او نمىميرد. بدو بنگريد»
مردم هم بر نعش امام نگريستند. [2]
واقعيّت آن است كه شكست انقلاب يا تأخير آن و شهادت امامى كه به
انتظار رهبرى او بودند، ضربات سختى به برخى از هواخواهان و اعضاى جنبش وارد مىكرد
و امتحان دشوارى براى آنان بود. اگر حكمت و فلسفه اين امر بعداً آشكار نمىشد،
حكمت اين بود كه اوضاع سياسى پس از مرگ هارون، بدون خونريزى، به نفع آنان تغيير
كرد.
برخى از سود جويان و شيفتگان رياست يا ثروت، از اين ضربه استفاده
كردند و به ساده لوحان چنين گفتند كه موسى بن جعفر عليهما السلام نمرده و نمىميرد
تا آنكه قيام كند.
[1] - تاريخ اسلامى، نگارنده، ص 228- 229 به نقل از بحار الانوار،
ج 48، ص 291.