responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : اصول حكمت اسلامى و ديدگاه هاى فلسفه بشرى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 110

جلو پاسخ دهد.» [1]

انسانى كه نمى‌تواند يقين يابد كه فردا چه خواهد خورد چگونه جسارت مى‌يابد در ذات خدايى بيانديشد كه نَه روزگار از او مى‌كاهد و نَه زمان دگرگونش مى‌سازد.

اين خود دليل بزرگى است بر اين كه پردازنده به چنين مهمى در نهانگاه خويش ذرّهاى براى علم احترام قايل نيست و بايد از عرصه علمايى كه مى‌دانند به كندوكاو كدام علم بپردازند رانده شوند و خداوند هر كس را به قدر توانش مكلّف كرده است.

كسى در سال 255 ه. ق نامه‌اى به امام حسن عسگرى مى‌نويسد كه: سرورم! اصحاب ما پيرامون توحيد با يكديگر اختلاف يافتند برخى از آنها مى‌گويند كه خدا جسم است و برخى او را صورت مى‌پندارند. اگر صلاح مى‌دانيد بر بنده خود منت نهيد و از حقيقت آگاهش كنيد. امام عليه السلام با خط خود نوشتند: «تو درباره توحيد پرسيدى و اين از شما جاى پرسش ندارد و كافى است بدانيد خداوند يكتاست و بى‌نياز، نَه زاده و نَه زائيده شده و نَه كسى همسنگ اوست، آفرننده‌اى است كه مخلوق نيست، هر جسم و غير جسمى را كه بخواهد مى‌آفريند و هر چيزى تنها آن چنان كه بخواهد تصوير مى‌كند و خود تصوير بردار نيست، ستايشش والا و نامهايش مقدس است و منزّه از آن است كه نظيرى داشته باشد، هيچ چيز چونان او نيست و او شنوا و بيناست.» [2]

علم خداوندى‌

انسان نبايد خود را در فرو رفتن در علومى كه مأمور كندو كاو از آنهانيست، گرفتار سازد و او را همين بس كه به آنچه درباره آنها در قرآن و احاديث پيامبر و ائمه عليهم السلام آمده كفايت كند. پس اگر علم انسان به اشياء بانورى ميسّر مى‌گردد كه‌


[1] - بحارالانوار، ج 3، ص 259، روايت 3.

[2] - همان، ص 260، روايت 10.

اسم الکتاب : اصول حكمت اسلامى و ديدگاه هاى فلسفه بشرى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 110
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست