«همين گونه شركاى آنها «بتها»، قتل فرزندانشان را درنظرشان جلوه
دادند، «كودكان خود را قربانى بتها مى كردند وافتخار مى نمودند» سرانجام آنها را
به هلاكت افكندند، وآيين شان را بر آنان مشتبه ساختند. واگر خدا مى خواست، چنين
نمى كرد، «زيرا مى توانست جلوى آنان را بگيرد، ولى اجبار سودى ندارد.» بنابراين، آنها
وتهمتهايشان را به حال خود واگذار «وبه آنها اعتنا مكن»».
رهيافت وحى:
در واقع كشتن فرزندان يكى از زشت ترين گونه هاى ارتكاب قتل به شمار
مى رود؛ نخست: از آن رو كه قاتل خود بايد در نقش حامى وولى قربانى ايفاى نقش كند
وقربانى را از هر آسيبى نگهدارى كند، ودوم اينكه قربانى در اين گونه قتلها ضعيف
است وتوان دفاع از خود را ندارد.
احكام:
1- بايد با اين فرهنگ زشت «يعنى كشتن فرزندان» كه در روزگار جاهليت
نخستين درميان مردم رايج بود وتوسّط مردان وحى نابود شد، رويارويى كرد.
2- به نظر مى رسد «سقط جنين» نيز يكى از گونه هاى كشتن فرزندان است.
زيرا فرزند در رحم مادر مراحل اوليّه حيات خود را سپرى مى كند. هنوز هم در بسيارى
از كشورها جنايت سقط جنين رواج دارد وحتى صورتى قانونى نيز به خود گرفته است. از
همين رو ما بايد با هر وسيله ممكن به رويارويى اين جنايت بپردازيم.