«مؤمن راستگوتر است نسبت به خودش «در اقرار چيزى نسبت به خودش» از
هفتاد مؤمنى كه بر عليه او اقرار كنند».
اقرار چيست؟
1- اقرار شهادتى است به ثبوت حقّى بر عهده خود نسبت به ديگرى، يا
نفىحقّى براى خود بر عهده ديگرى.
مثال اقرار اول اين است كه بگويد: به فلانى هزار تومان مديونم يا
عباراتى شبيه اين كه حق را براى طرف ديگر بر عهده اقرار كننده اثبات كند.
ومثال اقرار دوم، اينكه بگويد: «من حقّى بر گردن فلانى ندارم» يا
«فلانىهيچ چيزى به من مديون نيست» يا هر گونه عبارتى ديگر كه بر نفى هر گونه حقّى
براى خود بر عهده ديگرى دلالت كند.
2- لازم نيست كه اقرار با عبارتى مستقل كه بطور مستقيم از اقرار
كننده صادر مىشود باشد، بلكه ممكن است اقرار از محاورهاى بين دو طرف استفاده
شود، مانند اينكه شخصى به ديگرى بگويد: «من از تو هزار تومان مىخواهم» و اوجواب
دهد: «بله»، كه اين پاسخ اقرار محسوب مىشود.
3- اقرار به هر زبانى قبول است، حتى اگر به زبانى غير از زبان گوينده
باشد، البته اگر اقرار كننده معناى گفتههاى خود را بداند.
[1] - وسائل الشيعه ج 16، كتاب الاقرار، باب 3، ح 1 و 2.
اسم الکتاب : احكام معاملات المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 431