اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 414
خيلى از خدا نترسيد! ترس و خشيت، جاى خودش را دارد، ولى خدا
ارحمالرّاحمين است؛ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ؛ با
او رفيق بشويد، رفيقتان مىشود، همه جا هم هست.
در روايتى از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله آمده است كه آخرين
نفرى كه به دستور خداوند به سوى جهنم برده مىشود، به طرف محل صدور دستور نگاه
مىكند خداوند مىفرمايد: او را برگردانيد، از او سؤال مىشود: چرا به اين سو نگاه
مىكردى؟ در جواب مىگويد: اى خدا! گمان من به تو اين گونه نبود. خداوند
مىفرمايد: پس گمان تو به من چگونه بود؟ مىگويد: گمان من اين بود كه مرا بيامرزى
ودر بهشت جاى دهى. خداوند مىفرمايد: اى ملائكه من، قسم به عزت وجلالم، وبه نعمتها
و والايى وبلندى جايگاهم، اين بندهى من يك ساعت هم در دنيا به من گمان نيك وحسن
ظن نداشت، واگر به اندازهى يك ساعت به من گمان نيك داشت او را به آتش جهنم
نمىرساندم، دروغ او را ناديده بگيريد، و او را وارد بهشت كنيد.[1]
/ ب
باب سؤال و مسئلت را بسته نينگاريد!
ما با چنين خدايى طرف هستيم. حال چه انگيزهاى داريم كه اينقدر
يأسآلود برخورد كنيم و به حوزهى «يأس» از رحمت خدا درغلْتيم و مرتّب شرط و شروط
را زياد كنيم؟ نه بابا! خيلى هم ارحمالرّاحمين است.
در قرآن هم كه از جهنّم و عذاب و ... صحبت شده، در يكى از آيهها
چنين آمده: ذلِكَ يُخَوِّفُاللّه بِهِ عِبادَهُ؛[2]
اين چيزى است كه خداوند با آن بندگانش را مىترساند.
نه اين كه مىگوييم: دروغ است، راست است؛ ولى اين هم يك رحمت است. اين
هم كه مرتّب به رخ ما مىكشدْ براى اين است كه آدم شويم؛ تا از او