responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 399

مى‌كرد و اتاق هم از راه ديوار گرم مى‌شد.

شيخ بهايى خيلى لجش گرفت و عصبانى شد و او را گرفت و به اين ديوار چسباند! ديوار داغى كه پشتش آتش بود! دادش به هوا بلند شد:

«سوختم!» شيخ بهائى با خونسردى مى‌گفت:

«باور نكن! خيال مى‌كنى!» گفت:

«بابا! دارم مى‌ميرم!» مى‌گفت:

«دروغ است! كى سوخت؟ تو؟ تو كه وجود ندارى؛ حرف است و حرف، جزو باد هواست!» گفت:

«واللَّه ايمان مى‌آورم! وِلَم كن!»

در آيات قرآن داريم افرادى كه اهل جهنّم و دوزخ مى‌شوند، قبل از آن كه آن‌ها را در آتش بيندازند، همان لب جهنّم مى‌گويند:

الَيْسَ هَذا بِالْحَقِّ؟

بگو ببينيم اين راست است يا دروغ است؟

اين هم دروغ است؟! مى‌گويد:

«نه! اين راست است.» وقتى گفت: «بلى» [1] او را در آتش مى‌اندازند. بشر چنين حالتى دارد؛ مى‌خواهد بگويد نيست.

بنده مى‌خواهم عرض كنم كه حتى قانون علت و معلول- كه يك پايه‌ى محكم براى عده‌اى از فيلسوفان قديم بوده- اگر انسان خدا را نشناسد، آن هم زير سؤال مى‌رود كه امروز زير سؤال هم رفته است. همين بحث‌هاى شك كه در هر چيز شك كردند.

بنابر اين، اصل و پايه‌ى همه‌ى شناخت‌هاى ديگر، خداشناسى است.


[1] -/ انعام، 30: (قَالَ الَيْسَ هَذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى‌ وَ رَبِّنا؛ آيا اين حق نيست؟! مى‌گويند: چرا، قسم به‌پروردگارتان (حق است.))

اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 399
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست