اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 317
(آنها) دانشمندان و راهبان خويش را معبودهايى در برابر خدا قرار
دادند و (همچنين) مسيح فرزند مريم را؛ در حالى كه دستور نداشتند جز خداوند يكتايى
را كه معبودى جز او نيست، بپرستند. او پاك و منزّه است از شريكى كه براى او قائل
مىشوند!
اينها دانشمندان و راهبان خودشان را ارباب قرار دادند؛ در صورتى كه
آنها به عبادتِ فقط يك خدا، امر شده بودند. معلوم است كه اينان راهبان را به
عنوان خدا گرفتهاند. بعد امام صادق عليه السلام فرمودند:
«اينها در مقابل راهبان به سجده و ركوع نيفتادند، بلكه از آنها
اطاعت كردند.». اين شرك در عبادت است نه شرك در ذات. خود شيطان هم اگر كافر شده،
منكر خدا نبود بلكه از اطاعت خدا سرپيچى كرد.[1]
بنابراين، اگر اشكال شود كه مردم، شيطان را عبادت نكردند، مىگوييم:
شرك در طاعت است؛ كلمهى عبادت در قرآن به معنى شرك در طاعت آمده
است.». در همان روايت ذكر شده است كه آنها احَلُّوا حَراماً وَ
حَرَّمُوا حَلَالًا، فَاطَاعُوهُمْ؛ حرامى را حلال و حلالى را حرام
كردند و آنها اطاعت كردند؛ و قرآن آنها را به عنوان «اله» و
«ربّ» معرّفى كرده است.
يكى از حاضران: فَعَبَدُوهُمْ مِنْ حَيْثْ لَا
يَشْعُروُنْ.
حاج آقاى رحمانى: فَعَبَدُوهُمْ مِنْ حَيْثْ لَا
يَشْعُروُنْ حتّى ما مىبينيم كه بتپرستها هم منكر خدا نبودهاند؛
آگاه باشيد كه دين خالص از آن خداست و آنها كه غير خدا را اولياى
خود قرار دادند، (دليلشان اين بود كه) اينها را نمىپرستيم، مگر به خاطر اينكه
ما را به خداوند نزديك كنند.
[1] -/ تفسير عياشى، ج 2 ص 86 و تفسير صافى، ج 2، ص 336.