اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى الجزء : 1 صفحة : 318
ما آنها را عبادت مىكنيم براى اين كه ما را به «خدا» برسانند. خوب
اين دو آيه براى نمونه بود، در اين زمينه، آيات متعدّدى وجود دارد.
/ ب
چيدِمانِ كلمات قرآن!
امّا كلمهى «جِبِلّ» اگر همخانوادهى جَبَل باشد و از آن مفهوم كوه
فهميده شود، شايد اشاره به اين باشد كه بشر أَحْسَنِ تَقْويم[1] است؛ اين بشر، مثل كوه است و گرنه كلمهى طائفه، شعب يا فرقه را
مىآورد. قرآن است ديگر! قرآن تمام واژههايش روى نظم و نظام و حكمت است.
«جِبِلًا»، طعن به بشر است! اى بشر! تو كه خدا تو را به بهترين صورت و نظام آفريده
و گرامى داشته[2] و بهترينْ آفرينندگان، تو را خلق كرده[3]، چرا از خدا اطاعت نكردى؟! تو بايد مثل كوه ايستادگى مىكردى،
پايدارى مىنمودى، چرا بيچاره شدى؟
اين تفسير به نظر مىرسد بهتر باشد تا اينكه بگوييم: «جبِلًا» يعنى:
مثل كف روى آب و ... نمىدانم! چونْ آنچه مقابل ماست، قرآن است و/ بدر قرآن،
انتخاب و چيدمانِ كلمات، در اوج تناسب و تجانس است./ شايد تعبير به جبِلًا براى
اشاره به پايدارى و استقامت بشر باشد؛ اين بشرِ به اين محكمى، كه خدا به او عقل
داد، اين عقل را از دست داد. من احتمال مىدهم اين آيه در صدد بيان اين مطلب باشد.