responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 271

«راست است!»

اين آخرين دادگاهِ خداى عادل است و با اين وصف، حكمى كه بعد از آن صادر مى‌شود، حاوى ذرّه‌اى حق‌كشى نيست:

وَ مَا رَبُّكَ بَظَلّامٍ لِّلْعَبيدِ. [1]

وپروردگارت هرگز به بندگان ستم نمى‌كند.

بنده‌ى نافرمان خدا در كوره و كوران حوادث!/

شايد يكى از نكته‌هاى «صَدَقَ الْمُرسَلُون» همين باشد. انسانِ سركش و بنده‌ى نافرمان خدا كه نسبت به حقايق قيامت ديدِ ترديدآميز دارد، بايد آنقدر/ ب‌در كوره و كوران حوادث/ مختلف-/ از امتحانات دنيوى تا مرگ و سكرات و برزخ و قيامت-/ قرار گيرد كه از مَتى‌ هذَا الْوَعْدُ انْ كُنْتُمْ صادِقينَ؟ برسد به: هَذَا مَا وَعَدَ الرّحْمَنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلوُن!

محدويت علم بشر

يكى از حاضران: در باره‌ى «صيحه» مى‌خواستم عرض كنم:

مسأله‌ى رستاخيز و آنچه مربوط به آن است، از حقايق ناشناخته است. ما به اين مسأله‌ها كه سهل است، به كمال ذرّه‌اى از ذرّات، علم نداريم. جنْ حقيقت است؛ ولى از كيفيّت آن بى‌خبريم. فرشته حقيقت است؛ ولى از چگونگى آن بى‌اطّلاعيم. خود مرگ، مخلوق الهى است؛ نمى‌دانيم كه چيست؟ همين طور است حيات و آنچه به دنبال مرگ و حيات پيش مى‌آيد؛ مثل خواب و بيدار شدن. همه‌ى اين‌ها حقيقت‌هاى ناشناخته‌اى هستند تا برسد به اصل وجود كه آن هم براى ما ناشناخته است.

حال با در نظرگرفتن محدوديّت علم بشر و عدم شناخت ما نسبت به اين حقيقت‌ها عرض مى‌كنم:


[1] -/ فصّلت، 46.

اسم الکتاب : يس اسماى حسناى الهى المؤلف : مدرسى، سيد محمد تقى    الجزء : 1  صفحة : 271
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست