شايد اين باشد كه وقتى گفتى (اللَّه) نه تنها در بشر كه در هستى
تحوّلى ايجاد مىشود. در واقع/ بتو با تلفّظ نام اللَّه، به آن كليد اصلى عالَم،
به «حبل اللَّه المتين»، به بىسيم الهى متّصل شدهاى و با اين كار همهى هستى را
با خود همراه كردهاى. پس ديگر نگران تنهايى نيستى! پس دشمن را رها كن!/
گاه سادهترين كارها اگر با اعتقاد و باور قلبى توأم شود، رفعت شأن
مىيابد. در حالات يكى از وعّاظ نقل مىكنند كه هر بار كه مىخواست به منبر برود،
ابتدا فرد عامىيى را كه پاى منبر نشسته بود، مىبوسيد، دعايى مىكرد، بعد منبر
مىرفت. حال خوبى در وجود خودش داشت. آيا منبر اين آقا اثر ندارد؟! حتماً اثر
دارد. چون روحش تغيير پيدا كرده بود.
سخنان پبغمبران اصالتاً اثربخش بود؛ چون خود آنان به حرفشان مؤمن
بودند. از اين رو وقتى نام خدا را مىبردند، اثر مىكرد. نام خدا خاصيّتش اين است
كه در سنگ هم اثر مىكند؛ چه رسد به بشر!
بنابر اين تأكيدات مكرّر قرآن يكى براى زدودن غلفت است. ديگر اينكه
طرف مقابل بداند و احساس كند كه اين پيامبرى كه داعيهى هدايتگرى دارد، خود به
حرفش باور دارد و بر آن پاى مىفشارد و سوّم اينكه بردن نام خدا، تكاندهنده است؛
به خصوص وقتى كه/ بلبان و زبان/ مبارك يك ولىّ خدا آن را تلفّظ كند.