آيا در جهان بانكى هست كه، در مقابل صد، سيصد و بيشتر بدهد؟ ولى خدا
اين كار را مىكند و از ما مىخواهد تا در راه او انفاق كند و بر نسبتى بزرگ چند
برابر آن را به ما عوض دهد.
«وَ اللَّهُ يَقْبِضُ وَ يَبْصُطُ-
و خدا تنگ مىگيرد و فراخى مىدهد،» فقر و نادارى به دست اوست كه از فقير دست
بخشندگى خود را جمع مىكند، و توانگرى و دارايى نيز به دست او است، در آن هنگام كه
دست رحمت خود را بر ثروتمند مىگشايد. و اين در دنيا است.
«وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ-
و به او بازگردانده مىشويد،» و بخشندگان در سراى ديگر در برابر آنچه دادهاند
پاداشى بزرگ دريافت خواهند كرد.
اين آيه مشتمل است بر تجسم زندهاى از مراقبت خدا بر زندگى، به همان
گونه كه مشتمل است بر توجيهى نسبت به انسان پس از آگاهى از اين حقيقت كه بخشندگى
در راه خدا با هيچ بيمى از فقر و فاقه همراه نيست.
به كارزار كردن فرمان يافتند و پشت كردند
[246] از سرزمينهاى خود با ستم و تعدى بيرون رانده شدند، و از
پيامبر خود درخواست كردند كه خدا براى ايشان رهبرى برگزيند تا در زير پرچم او با
دشمنان خويش نبرد كنند؛ ولى در آن هنگام كه خدا رهبرى براى ايشان انتخاب كرد،/ 425
پشت كردند و زير حرف خود زدند. آنان مثلى بودند براى بىايمانى حقيقى و در نتيجه
جدا كردن دين خدا از زندگى، و جدا كردن دين از سياست، و مردان دين از امور دنيا.
دينى كه خدا خواستار آن است، دين زندگى است، و ايمانى كه از بندگان
خود خواستار آن است، ايمان داشتن به خداى مدبّر جهان هستى و فرمانرواى بدون شريك
در زندگى است. و چنين ايمانى در نزد آن گروه وجود نداشت، و به همين سبب در امتحان
مردود شدند، و پروردگار ما درباره ايشان