دارند.» [5] و آنچه پرهيزگاران به عنوان نتيجه به دست مىآورند،
راهيابى و رستگارى است. راهيابى به آنچه در آن استقامت عقل و روح است، و رستگارى
به سبب رسيدن به خوشبختى در دنيا و آخرت.
«أُولئِكَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ
أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ- اينان بر راه راستى از پروردگار
خويشند و اينان رستگارانند.» [6] كفّار چه كسانند؟
گروه دوم از طبقهبندى قرآنى كسانى هستند كه بازگشت آنان به حق غير
ممكن است، از آن روى كه به عناد و مخالفت با حق برخاستند و گوشها و چشمهاى خود را
در مقابل دعوت به آن بستند.
«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ
أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ- براى كسانى
كه كافر شدند، يكسان است كه ايشان را بترسانى يا نترسانى، ايمان نخواهند آورد.»
[7] كفر- همچون ايمان- با انتخاب آزاد انسان آغاز مىشود، ولى به خدا پايان
مىپذيرد./ 105 او است كه اين يا آن را مدد مىرساند. بر ايمان مؤمن مىافزايد و
گمراهى كافر را اضافه مىكند و نور ايمان را از او سلب مىكند و چنان مىشود كه
«خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى
سَمْعِهِمْ- خدا بر دلها و گوشهاى ايشان مهر نهاده است.» چرا؟ بدان سبب كه آنان
از دلها و عقلها و گوش خود كه به قلب راه مىبرد بهرهبردارى نكردند، و نه خود
درباره خويشتن به تفكر پرداختند و نه به سخنان متفكران گوش فرا دادند. پس عقلهاشان
از كار افتاد، و دعوت كنندگان به حق آنان را ترك كردند و از اندرز دادن به ايشان
بازايستادند.
«وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ-
و بر چشمهاشان پوششى است.» بنا بر اين ديدن آيات به توسط آنها و رسيدن به حقايق از
طريق آنها محال