و امّا بمعناى پنجم: تأمّلى نيست در اينكه فرد حقيقى و مصداق عينى
بنده و عبد درگاه و حضرت معبود ايشانند و تنها عبدى كه كوچكترين لغزش و
خطيئهاى از او سر نزده و از تمام ارجاس و آلودگيهاى دنيوى مطهّر مىباشد محقّقا
انوار طاهر ايشان است و باين مضمون اخبار به سر حدّ تواتر بوده و محتاج بذكر
نيست.
متن: « 5 »
و بعد فالعبد الاثيم الهادي
لا زال مهديّا الى الرّشاد
تجزيه و تركيب
واو: براى استيناف.
بعد: ازغايات بوده و مبنى بر ضمّ است زيرا مضاف اليهيش معنا مقدّر
مىباشد.
فاء: جواب « آمّا » .
العبد: مبتداء.
الآثيم: صفت براى « العبد » .
الهادي: بدل است براى « العبد » .
لا زال: از افعال ناقصه، اسمش در آن مستتر بوده كه به « العبد » عود
مىكند.
مهديّا: خبر است براى « لازال » .
الى: از حروف جارّه.
الرّشاد: مجرور به « الى » متعلّق است به « مهديّا » و جمله « لا زال مهديّا
الى الرّشاد» حال است از « العبد » .
ترجمه: و بعد، پس بنده گنهكار كه « هادى » بوده و پيوسته بطريق مستقيم و
هدايت رهنمون شده باشد.