قوّه حقتعالى مساوى است با تمام قوا و نيروهائى كه در اشياء و
موجودات وجود دارد بعلاوه دو برابر آنها يعنى نسبت قوّه ذات منزّه بارى تعالى
نسبت بقواى عموم موجودات نسبت محيط بمحاط است كه در واقع وحدت وجود
محيطى است نه اينكه وحدت وجود محاطى باشد پس بطور اطلاق قائل بوحدت
جنبه است يكى وحدت وجود محيطى و ديگر وحدت وجود محاطى و بنابراين
وحدت وجود محاطى من جميع الجهات مقام آفرينش و دستگاه خلقت است
معنا و مادّة و ظاهرا و باطنا لكن وحدت وجود محيطى مقام خالقيّت و احديّت
است و بعبارت اخرى وحدت واجب الوجود وحدتى است كه از هر جهت متمايز
و متغاير است با وحدت سلسله ممكنات كه تحت الوجوب قرار گرفتهاند.
بنابراين عوالم محاطى وحدتى است وجودى لكن مخلوقى و محاطى و
عوالم محيطى نيز وحدتى است وجودى امّا خالقى و محيطى اين است كه باعتبار
اشاره مزبوره نمىتوان قائل شد يك همه چيز خدا يا همه چيز خداوند تبارك و
تعالى مىباشد و بديهى است كه خداوند تبارك و تعالى وجودا چيز است امّا
ليس كمثله شيئ يعنى وحدت وجودى است كه داراى قوّه موجوديّت است پس
وجودا موجد است نه موجود و نيز مخلوق يعنى آفريده با آفريدگار نمىتواند
شريك قرار بگيرد.
در اينمورد مقتضى است يك اشاره ساده طبيعى و بديهى عنوان شود
اينستكه بايد گفت:
اگر دقيقا تعقّل و تفكّر نمائيم باين لطيفه بر مىخوريم كه وحدت وجود
يا (يك همه چيز) تجزيه مىشود بدو قسمت:
قسمت اوّل عبارت از وحدت و قسمت دوّم عبارتست از وجود.
يعنى قسمت اوّل عبارتست از لفظ (يك) و قسمت دوّم عبارتست از لفظ
( همه چيز) يعنى وحدت مقام خالق و وجود مقام مخلوق است زيرا يك و يكى
مخصوص ذات يگانه است و همه چيز اختصاص بمخلوقات دارد پس صفت