مرتبه علّت است و ديگرى در مرتبه معلول و هيچ الزام و الجائى نيست كه بدو
اصل قائل شويم بلكه اصل همان وجود است و ماهيّت اعتبارى پس هم مضاف
( انحاء و مراتب خود) و هم مضاف اليه (ذات بارى تعالى) و هم اضافه تمام غير
از وجود چيزى ديگرى نيستند.
و ليس فى الدّار (دار التّحقّق و الظّهور) غيره (غير الوجود) ديّار
( ماهيّت).
كلام دانشمند فقيد سيّد فخر الدّين طباطبائى قدّس سرّه
مؤلّف گويد:
در طىّ تجديد نظر و حكّ و اصلاح كتاب حاضر به مقالهاى بس
پر محتوى و مفيد از دانشمند فقيد مرحوم علّامه سيّد فخر الدّين طباطبائى كه از
جهابذه و مفاخر علماء عالم تشيّع بودهاند در يكى از نوشتهجات پر ارزش ايشان
برخورد نموده كه وى در اطراف مسئله وحدت وجود مطالبى بكر در آن ايراد
نمودهاند كه از ذكر آن در اينجا نتوانستم صرفنظر نمايم از اينرو عين عبارات
ايشان را در اينجا نقل مىنمائيم:
مبحث وحدت وجود يكى از مباحث بسيار دقيق علمى و فلسفى و
عرفانى است، بعض از متصوّفه در آثار خود تا هيجده قسم وحدت وجود را عنوان
نمودهاند و ما در اينجا با ملاحظه بضيق صحائف اين ترجمه اشارات اجمالى در
خصوص اين مبحث مىنمائيم، باشد كه باذن اللّه تعالى اهل تحقيق و ارباب نظر
دقيق حديث مفصّل را از اينگونه اشارت مجمل بخوانند كه انّ الذّكر تنفع المؤمنين.
اينستكه مىگوئيم:
وحدت وجود مانند همه چيز نسبى و حقّا نامحدود مىباشد پس مىتوان
فى المثل گفت: