و: « علم » از افعال قلوب بوده و « خيرا » مفعول اوّل و « فيهم » كه ظرف مستقر است مفعول دومش مىباشد
ز: « رئى » از افعال قلوب و دو مفعولى نيست زيرا به معناى
« ابصر » مىباشد
ح: « يحسب » از افعال قلوب بوده و ضمير « هم » مفعول اوّل و « اغنياء » مفعول دومش مىباشد
ط: « ترى » از افعال قلوب بوده و « المجرمين » مفعول اوّل و « مقرنين » مفعول دوّمش مىباشد
7- و امّا جهت معلّق شدن افعال قلوب در جملات مذكور:
الف: « عملوا » از عمل تعليق شده زيرا قبل از « لام » ابتدائيت درآمده.
ب: « علمت » از عمل تعليق شده زيرا قبل از « ماء » نافيه درآمده.
ج: « ادرى » از عمل تعليق شده زيرا قبل از همزه استفهام
درآمده.
د: « نعلم » از عمل تعليق شده زيرا قبل از « اىّ » استفهاميه درآمده است.
ه: « سيعلم » از عمل تعليق شده زيرا قبل از « اىّ » استفهاميه درآمده است
8- و امّا تركيب جملات ياد شده و اعراب كلماتشان
الف: ترى، فعل و فاعل، از افعال غير قلوب چون به معناى « تبصر » مىباشد، الجبال مفعولش تحسب، فعل و فاعل از افعال قلوب، ضمير
متصل به آن مفول اولش بوده و جامدة مفعول دوّم ان است و جمله « تحسبها جامدة» معطوف است به
جمله « ترى الجبال» با حذف عاطف، واو، حاليه، هى، مبتداء، تمرّ، فعل و فاعل،
خبر براى « هى » مرّ، مفعول مطلق نوعى، مضاف، السّحاب، مضاف
اليه و جمله «هىتمرّ مرّ السحاب» محلّا منصوب است تا جمله
حاليه باشد براى « جبال » .
ب: همزه، حرف استفهام، حسب، از افعال قلوب، الناس، فاعل، ان يتركو،
فعل مجهول و ضمير در آن نائب فاعلش و جمله در تأويل مفرد، سدّ مسد مفعولين، ان،
ناصبه، يقولوا، فعل و فاعل منصوب به « ان » آمنّا، فعل و فاعل، مقول « ان يقولوا»، جمله محلّا منصوب
است بنابر مفعوليّت واو، حاليه، هم، مبتداء، لا