مانند « اىّ » استفهاميّه
و شرطيّه چه آنكه ايندو كلمه از نظر معنا شباهت بحرف دارند اوّلى به هل استفهاميّه
و دوّمى به ان شرطيّه ولى اين شباهت مدنى نيست زيرا دو كلمه مزبور دائما بايد
اضافه شوند و چون اضافه از خواصّ اسم است لاجرم شباهت دو كلمه مزبور بحرف باعث
مبنى شدن آنها نميگردد.
قوله: و الاسم منه: ضمير در « منه » به اسم راجع است.
قوله: بعضه متمكّن: ضمير در « بعضه » به اسم راجع است.
قوله: و هو معرب: ضمير « هو » به متمكّن عود مىكند.
قوله: و بعضه الآخر: ضمير در « بعضه » به اسم راجع است.
قوله: و هو مبنىّ: ضمير « هو » به غير متمكّن عود مىكند.
قوله: و انّما يبنى: كلمه « يبنى » بصيغه مجهول بوده و ضمير نائب
فاعلى آن به اسم راجع است.
قوله: لشبه فيه من الحروف: ضمير در « فيه » به اسم راجع بوده و معناى
عبارت اينستكه:
اسم مبنى مىشود بواسطه شباهتى كه از جهت حروف در آن مىباشد.
قوله: اى مقرّب له: ضمير در « له » به اسم عود مىكند.
قوله: و احترز به عن غير المدنى: ضمير فاعلى
در « احترز » به مصنّف و
ضمير مجرورى در « به » به مدنى
راجع است.
قوله: و هو ما عارضه ما يقتضى الاعراب: ضمير « هو » به غير مدنى راجع است.
قوله: كاىّ فى الاستفهام: مانند:
فباىّ حديث بعده تؤمنون.
قوله: و الشّرط: مثل: ايّاما تدعوا فله الاسماء الحسنى.
قوله: فانّها اشبهت الحروف فى المعنى: ضمير در « فانّها » به اىّ راجع است.