ثمّ شرع فى علامة كلّ من الاسم و الفعل و الحرف و بدء بعلامة الاسم،
لشرفه على قسيميه باستغنائه عنهما، لقبوله الاسناد بطرفيه و احتياجهما اليه.
ترجمه و شرح:
اطلاق كلمه بركلام
گاهى اوقات به كلام اطلاق كلمه مىنمايند يعنى در لسان اهل لغت بسيار
ديده شده كه بكلامى لفظ كلمه گفته شده چنانچه درباره جمله « لا اله الّا اللّه» گفتهاند اينجمله كلمه اخلاص مىباشد در حاليكه كلمه
نبوده و كلام مىباشد.
تذكّر
تذكّر دو نكته لازم و حائز اهميّت است:
نكته اوّل: همانطوريكه اشاره كرديم اطلاق كلمه بركلام صرفا در لسان
اهل لغت بوده نه در اصطلاح ارباب ادب يعنى نحاة.
نكته دوّم: اطلاق مزبور مجازى و از باب ناميدن شيئى باسم جزئش
مىباشد چه آنكه كلمه جزئى از كلام است بنابراين علاقه مصحّحه و مجوّزه علاقه جزء
و كلّ مىباشد.
شارح گويد:
مصنّف سپس شروع نمود به بيان علامتهاى هركدام از اسم و فعل و حرف و
در بين آنها ابتداء علامت اسم را گفته پس از آن علائم فعل و حرف را و جهتش آنستكه
اسم اشرف از فعل و حرف است و وجه اشرفيّت آن است كه:
اسم دو طرف اسناد يعنى مسند اليه و مسند را قبول مىكند از اينرو از
فعل و حرف مستغنى است ولى آندو چون چنين نيستند لاجرم باسم محتاجند و