شاهد در حذف مبتداء يعنى ضمير « هو » است يعنى تقدير كلام مررت بزيد هو الكريم مىباشد.
پس حذف ضمير « هو » واجب است زيرا خبرش كلمه « الكريم » است كه در اصل صفت براى زيد بوده و بجرّ قرائت مىشد ولى بعد از آنكه
از نعت بودن قطع گرديد و خبر براى « هو » قرار داده شد مرفوع قرائت مىگردد.
2- در
مورديكه خبرش اسم مخصوص به نعم باشد مانند: نعم الرّجل زيد.
شاهد در حذف مبتداء يعنى ضمير « هو » است يعنى تقدير كلام نعم الرّجل هو زيد مىباشد.
پس حذف ضمير « هو » واجب است زيرا خبرش « زيد » است كه اسم مخصوص به نعم مىباشد.
3- در
وقتيكه از مبتداء بواسطه مصدرى خبر دهيم كه آنرا بجاى فعل و تلفّظ بآن قرار داده
باشيم مانند: صبر جميل كه تقديرش صبرى صبر جميل مىباشد.
پس در اينمثال مبتداء كه « صبرى » باشد حذف شده و خبرش يعنى « صبر » كه بجاى تلفّظ بفعل قرار داده شده باقى مانده است.
4- در
جائى كه از مبتداء قسم صريح خبر واقع شود مانند: فى ذمّتى لافعلنّ.
شاهد در « فى ذمّتى» است كه قسم صريح بوده و بواسطهاش از مبتداء يعنى « يمين » خبر دادهايم لذا مبتداء
مزبور واجب الحذف مىباشد.
مصنّف مورد اوّل را در آخر باب نعت و موضع دوّم را در باب نعم و دو
فرض اخير را در كتاب كافيهاش ذكر كرده.
قوله: اذا اخبر عنه: ضمير در « عنه » به مبتداء راجع است.
قوله: كما ذكره فى آخر النّعت: ضمير فاعلى
در « ذكره » به مصنّف و
ضمير