زيرا تنها از شيئى كه معروف و از نظر اهل عرف معلوم است بايد خبر
داده شود و امّا از نكره بملاحظه آنكه مجهول و ناشناخته است و خبر دادن از آن اثر
و فائدهاى ندارد لاجرم خبر نمىآورند چه آنكه اگر گفته شود: رجل مات يعنى مردى
مرد اينجمله هيچ فائدهاى نداشته و سامع حالتش نسبت به قبل و بعد از اخبار مساوى
است و بعبارت ديگر:
اخبار از نكره لغو و مهمل مىباشد.
موارد مفيد بودن ابتداء بنكره
شارح گويد:
بامورى مىتوان از ابتداء بنكره تحصيل فائده نمود و در نتيجه آنرا
مبتداء قرار داده و برايش خبر بياوريم و آنها عبارتند از:
1- آنكه
خبر ظرف يا جار و مجرور باشد مشروط باينكه واجد دو خصوصيّت بوده تا در صورت تحقّق
آندو بتوان مبتدايش را نكره قرار داد.
الف: خبر مزبور مقدّم برمبتداء ذكر شود.
ب: ظرف يا مجرور مختصّ يعنى معيّن باشد.
امّا مثال ظرف همچون: عند زيد نمرة (نزد زيد پلنگ مىباشد).
شاهد در « نمرة » بوده كه نكره است و چون خبرش ظرف مختصّ و مقدّم برآن مىباشد مبتداء
واقع شدنش جايز است و وجه معيّن بودن ظرف در اينمثال آنستكه « عند » اضافه به « زيد » شده و بواسطه مضاف اليه تعيّن پيدا كرده است.
و امّا مثال مجرور نظير: فى الدّار رجل (در خانه مردى مىباشد).
شاهد در « رجل » بوده كه نكره است و چون خبرش مجرور و بواسطه
الف و لام معين و مشخّص است لاجرم مبتداء واقع شدنش جايز است.
قوله: مادام الابتداء بها: ضمير در « بها » به نكره راجع است.